لختی تأمل درباره یِ از خودگذشتگی(قسمت اوّل)از خود گذشتگی به معنایِ لغوی یعنی ویژگیِ آنکه به خاطرِ کسی یا چیزی حاضر به فدا کردنِ جان یا مال و یا گذشتن از خواسته ها ، تمایلات ، منافعِ خود باشد. آنچه برایِ بنده با در نظر گرفتنِ چنین معنا و تفسیری سئوال برانگیز شده این است که گذشتن از خود تا چه حد و اندازه ای می تواند منطقی و خسارت و خیانت به امانتِ وجود و فرصتِ تحتِ اختیار و نیز مسئولیّت ها و تعهّداتِ فردی قلمداد و همچنین ریا و تزویر تلقّی نشده و در راستایِ ارضایِ منیّت ها و مقاصدِ خودخواهانه موردِ سوءِ استفاده قرار نگیرد. آیا انسان چنین حق و اجازه ای دارد خود را فدایِ هدف و یا کسی دیگر کند؟ آیا صرفِ تمامِ وقت ، انرژی ، قابلیّت و استعدادهایِ باالقوه یِ انسان برایِ یک هدف و منظورِ کوچک و نیز تأمینِ منافعِ دسته ای خاص از جمعیّتِ انسانی قابلِ توجیه و بهینه می باشد؟ آیا اتلافِ مطلقِ وقت ، انرژی ، قابلیّت و استعدادهایِ باالقوه و تحتِ اختیارِ انسان در دورانِ زندگی برایِ هدف و منظوری کوچک و نیز تأمینِ نیاز و آسایش و رفعِ مشکلاتِ یک یا چند همنوع اگر بشود با برنامه ریزیِ درست ، تقسیمِ کار و فراهم آوردنِ امکاناتی زمینه یِ پرداختن به مسئولیّت هایِ دیگر و همچنین خلقِ آثارِ ارزشمند و یافتنِ راهکارهایِ بنیادی جهتِ حلِّ مسائل به صورتِ اساسی در رأسِ امور را مهیّا نمود کفرانِ نعمت و خیانت در امانت محسوب نمی گردد؟ آیا از خودگذشتگی فدا کردن و پایان دادن به عمر و فرصتِ تحتِ اختیار برایِ زندگی و متعاقبِ آن لذّت بردن ، آگاهی گرفتن ، رشد نمودن در همه یِ ارکان متناسب با تمایل ، سلیقه و علاقه و استعدادهایِ باالقوّه یِ فردی ، خلقِ آثارِ ارزشمند و رسیدن به عزّت و افتخار و ... در راستایِ هدفی خاص یا یک یا چند فرد است؟ آیا از خود گذشتگی نمی تواند به معنایِ گذشتن از تمایلات و منیّت ها و خواسته هایِ خودخواهانه و شهوانی در راستایِ رشد و بالندگی و شکوفاییِ مقصود و یا افرادِ دیگر قلمداد گردد؟ چگونه می توان از خود گذشتگی کرد و نوع دوستی و مبانیِ انسانی ، اخلاقی ، احساسی و عاطفی(سنسورهایِ احساس و عاطفه در این باب به این منظور فعّال می گردند که آدمی را به کمک و یاری و نزدیکیِ هر چه بیشتر با همنوع ترغیب و متمایل سازند پس مددکاری ، دست گیری و حمایت از دیگران اصلی است اساسی و باید به آن پرداخته شود و مطمئناً رسیدگی به آن نیازهایِ روحی و رانیِ انسان را مرتفع می سازد امّا چگونگی و مقدارِ آن باید خردمندانه و منطقی مدیریّت شده و به درست ترین شکلِ انجام پذیرد.) را هم در نظر گرفت و مابینِ برنامه یِ زندگی قرار داد به شکلی که توازنِ کارها بر اساسِ اولویّت بندی از لحاظِ اهمیّتِ امور برقرار ماند؟ درست ترین و سازنده ترین و مفیدترین و بهینه ترین نوعِ از خودگذشتگی چگونه می تواند باشد؟ آیا بهینه است انسان قابلیّت ها ، توانایی ها و نیز دیگر ابزارِ شگفت انگیزِ تحتِ اختیارش را صرفِ فقط یک یا چند انسان کند و یا برایِ دفاع از هدفی ، حتّی به حق جدایِ از استثناء ها (استثناء ها مثلِ قرار گرفتن در شرایط و وضعیّت هایِ خاص آنگاه که هیچ چاره یِ منطقی وجود نداشته باشد ، دفاع از موجودیّتِ فردی و نجاتِ اعضاءِ تحتِ تکفّل هنگامِ بروزِ حادثه یا خطر.) جان بدهد؟ آیا ابزارِ پیچیده و پیشرفته ای مثلِ خرد نباید برایِ کشفِ راهِ حل هایِ منطقی جهتِ مدیریّتِ بهینه یِ مشکلات ، حوادث و اتفاقاتِ زندگی در همه یِ زمینه ها ، نیل به انصاف و عدالت ، تصحیحِ باورهایِ بنیادی ، کنترلِ حالات و احساسات و غالب شدن بر منیّت ها و تغییرِ ساختارِ ذهنی و نیز بهزیستی و ایجادِ روابطِ مسالمت آمیز با همنوعان موردِ استفاده قرار گیرد تا انسان در قرنِ بیست و یکم از خونریزی و کنش و واکنش هایِ دد منشانه و یا غلط در قبالِ هم بر سرِ مسائلِ مختلفِ فردی و اجتماعی و اعتقادی و همچنین دوری و نفاق و مرزبندی هایِ قومی و اعتقادی و طبقه ایِ دور از شأنِ بشری دست بکشند و همینطور دیگر نیاز به مفهومِ از خودگذشتگیِ فاجعه آفرین و بازدارنده و زیانبار نباشد؟ به نظرِ بنده گاهی معنایِ ظاهری و تحت اللفظیِ واژه ها که پیام هایشان تأثیراتِ عمیقی نیز بر تصمیم گیری ها ، انتخاب ها و نوعِ رفتار ، کردار و واکنش هایِ انسان دارند بسیار با آنچه منظور و هدف و پیامِ اصلیِ آنها بوده و از ریشه به آن دلیل تداعی ، خلق و رایج شده و در فرهنگ و همینطور بایگانیِ ذهن و حافظه یِ بنیادی و همچنین سنّت هایِ مکتوب و رسوماتِ روایی و نقلی نسلِ بشری درج و ثبت گشته اند متفاوت اند و بهتر است بیشتر درباره یِ آنان تأمل و تعمّق گردد. بنده عقیده دارم ساختارِ وجودِ انسان با همه یِ پیچیدگی ها ، امکانات و اسرارِ اعجاب انگیزِ نهفته در آن که تا کنون از بی نظیرترین و کامل ترین و کارآ ترین آفریده هایِ زمین شناخته شده و همسنگش یافت نشده است گویایِ خبرِ بزرگی بوده و مأموریتِ حساسی را با زبانِ بی زبانی به آدمی پیام رسانی می کند. منطق حکم می نماید بپذیرم هر چه امکاناتِ در نظر گرفته شده برایِ یک مورد بیشتر و پیشرفته تر باشد انتظارِ کارآیی و فایده رسانی از او افزون تر و مسئولیّت هایش افزونتر و مهم تر و حساس تر است. فایده و کارآییِ چاقویی مشتمل بر تیغه و دسته کاملاً محدود بوده و انتظار از آن بیشتر از بریدن ، سوراخ یا خرد کردن نیست امّا یک دستگاه و ماشینِ مجهز به سیستم و امکاناتِ پشرفته و با طراحیِ پیچیده مسلماً باید قابلیّت و تواناییِ بیشتری را در انجامِ امورِ محوله ، متناسب با داده های اولیّه از خود نشان دهد. آدمی با در اختیار داشتنِ ابزارهایِ پویش ، ادراک ، تشخیص و خلّاقیّت و برخوردار از قابلیّتِ انتخاب و پویایی ، بسیار پیشرفته تر و کارآمد تر از موجوداتِ دیگرِ محدود در عملکردی غریزی که تمامِ طولِ تاریخِ زیستن شان بر زمین نتوانسته اند تهوّلِ چشمگیری در نوعِ زندگیِ خود پدید آورند ، می باشد پس شأن و جایگاهِ خاص تری برایش در نظر گرفته شده و مسئولیّت و وظیفه یِ سنگین تری بر عهده اش بوده و انتظارِ تولیدِ محصولاتِ بیشتر و مفیدتر و ارزشمندتر و کارآییِ برآزنده تری از او می رود. به نظرِ بنده جوهره یِ وجودِ هر انسان متناسب با شرایط ، وضعیّت و اصولِ زمین طراحی و سازماندهی و کاملاً مجهز شده است تا مأموریّتی بزرگ را انجام داده و بتواند زندگیِ فیزیکی را درک و دانشِ لازم جهتِ زیستنی شایسته و مسالمت آمیز و رفع موانع و معایب و مشکلات و مهارِ مخاطراتِ موجود را کسب و نیز اثر و حاصلی سازنده و مفید را به نمایش درآورد و باعث و بانیِ زیبایی ها در ابعادی وسیع چه برایِ خود و همچنین دیگر موجودات گشته و در نهایت مدیریّت و کنترلِ کامکارانه یِ زیستگاهِ مادّی را به دست گیرد. بدیهی است چنین آگاهی و برداشتی در صورتِ باور داشتنِ آن مسئولیّتِ بزرگی را بر شانه هایِ هر فرد جهتِ حفظ و نگهداری و مراقبت از خود در درجه یِ نخست و غنیمت شمردنِ زمان و فرصتِ تحتِ اختیار و قرار گرفتن در مسیرِ بازدهیِ آثارِ بزرگ ، مفید و ارزشمند گذاشته و آزادیِ او را برایِ وارد آوردنِ خسارت و آسیب به خود محدود می کند(هر چند باز اختیار با خودِ انسان است و در انتخاب آزاد و می تواند به پیام و آگاهی دریافتی توجّه کند و یا نه آنچه می پسندد و بنابر شرایط و وضعیّت موجود تشخیص می دهد را به معرضِ ظهور در آورد). نیز چنین استنباطی می تواند انسان را متقاعد سازد زمانِ زیادتری را در اولویّتِ امور ، جهتِ انجامِ کارهایِ بزرگتر با بازده بیشتر به کمکِ دیگر همنوعان و فراهم آوردنِ بستر پویش و تعامل و تبادلِ اندیشه و تجربه و قرار دادنِ استعدادهایِ باالقوه شان در کنارِ هم و رفعِ معایب و نواقصِ موجود در تمامیِ زمینه ها و ساختنِ زندگیِ سالم تر ، بی دغدقه تر ، راحت تر و مرفه تر برایِ همه یِ اقشارِ جامعه یِ بشری اختصاص دهد. آدمی می تواند و قادر است و بی شک وظیفه دارد با مدیریّتِ زمان ، مناسبات و حفظِ تعادل در ارکانِ مختلفِ روزگار و طراحیِ درست و برنامه ریزیِ منطقی هم به کارهایِ شخصی و اهدافِ کوچکِ فردی رسیدگی نماید و هم قدمی جهتِ رشد و ترقّی در زمینه یِ بهزیستی و زندگیِ مسالمت آمیزِ اجتماعی بردارد. وجودِ هر انسان ، رکنِ اصلی و در اولویّتِ نخستِ دستگاهِ آفرینش و نیز رسالت ، مأموریّت ، وظایف و مسئولیّت هایش بنابر قابلیّت ها و استعدادهایِ باالقوه اش مهم ترین کارها در عرصه یِ زندگی تا پایانِ عمر و فرصتی که برایِ زیستن در زمین پیدا کرده است می باشد. از آنجا که بنده به چشم پوشی کردنِ آنچه جزوِ حقوقِ مسلّم و نیازهایِ ضروری یک فرد بوده و نیز نادیده گرفتنِ وظایف ، تعهّدات ، رسالت ها و مسئولیّت هایِ اصلیِ آدمی طبقِ اولویّت در قبالِ خود و ارکانِ مختلفِ زندگیش(دنیا ، معنا ، معاشرت) ، صرفاً به نفعِ دیگران و بر اساسِ آنچه مرسوم و رایج است باور ندارم و معتقدم کمک و یاری رسانی به همنوعان و همچنین دیگر موجودات و محیطِ زیست باید به درست ترین ، بهینه ترین و سازنده ترن شیوه و روش و با رعایتِ اصول و موازینِ انسانی ، اخلاقی و فنّی و مهم تر از همه با برنامه ریزی مدیریّتِ خاصی صورت پذیرد ، از خود گذشتگی را فراموش کردن ، ظلم نمودن ، محروم ساختن ، غافل و بی توجّه شدن و در نهایت قربانی کردن و کم لطفی به خود قلمداد نمی نمایم و چنین کاری را نه نیک و شایسته و ستودنی بلکه بسیار هم غیرِ منطقی و کفرانِ نعمتی نابخشودنی در قبالِ داده هایی گران و ارزشمند برمی شمارم. بنده باور دارم آموزگاران ، طراحان ، صنعتگران ، مدیران ، دانشمندان ، فلاسفه و کارگران و فعالانِ اقتصادی و اجتماعی و کارشناسان و خبرگانِ رشته هایِ مختلف و آنان که سال هایِ زیادی از عمر و نیز وقت ، راحتی ، آسایش ، رفاه و اموال شان را ، متشکّل و سازمان یافته و هدفمند ، مستقیم یا غیر مستقیم جهتِ فراهم آوردنِ زمینه یِ مناسب و مساعد به منظورِ کشف و خلقِ امکانات ، ابزار و وسایلِ رفاهی و ایمنی بخش و برطرف ساختنِ معایب و نواقصِ زیستن ، رفعِ بیماری هایِ جسمی ، روحی و روانی و اخلاقی و ایجادِ محیطی دلپذیرتر ، سالم تر و زیباتر کم خطرتر برایِ جامعه یِ بشری صرف می نمایند بزرگترین از خودگذشتگانِ دورانِ خویش می باشند. مسلّم است که همه یِ این افراد در حیطه یِ شخصیِ اهداف کوچکتری هم داشته و نیز درگیرِ مسائلِ خرد و کلانِ زندگیِ خصوصیِ خود بوده و هستند امّا این موارد نتوانسته اند هدفِ اصلی و بزرگشان را خدشه دار ساخته و از خلقِ اثری شایسته و برآزنده یِ مقام و امکاناتِ انسانی بازشان دارد.
|