سایت شعر ناب در اشعار من ( بخش هشتم )به نام خدا در این قسمت میخواهم به تعدادی از ابیات و بده بستان های ادبی و بداهه هاییاشاره کنم که مرور آنها خالی از لطف نیست و احتمالا خاطراتی را نیزبرایمان زنده میکند ... مثلا در جواب این بیت زیبای دوست فرهیخته و بزرگوارمان حضرت آصف : نثار ِ دوستان بادا سلامی بغیر از این نمیدانم کلامی چنین گفتم : کلامی بهتر از این نیست آصف که بفرستی سلامی سوی یاری و یا دوست خوش ذوقمان جناب عباس ایزدی متخلص به طوفان در جواب فرمودند : یقینا دیده آصف این پیامم شده شاهنگیان لطفش بحالم و جواب من را هم بشنوید : جناب یزدی و شعرش چه شیرین مثال لوز و سوهان است و قطاب و بخوانید بیت زیبای بانوی بزرگوار و خوش سخنمان خانم نجمه طوسی را : قند میریزد از آن شعرِ پر از شهدت کنون بر لب کندوی تو ، غصه پرانی می کنم و جواب من به بانوی گرامی : از گلاب است مگر جوهر خودکار شما که چنین عطر دل انگیز از آن میجوشد و چه زیبا سروده اند جناب عباس ایزدی عزیز و خوش قریحه مان : دیگر ای یاران کم آوردم من از مهر شما از گلاب و قند و از آن جام ِ مخمور شما و چشممان به جمال بانو ی عزیز و فرهیخته سرکار خانم عجم روشن شد با این بیت قشنگ و زیبا ، بخوانید : دلم دیده از دوستان ، بر نگیرد که بلبل دل از بوستان بر نگیرد و من هم با این بیت به استقبال رفتم : بر نگیرد بلبل از باغ و چمن دل ، ای عجب چونکه ما هم بر نمیگیریم ازبانوی شعر ناب، دل در پایان امیدوارم این یادداشتهای پراکنده مورد توجه و عنایت دوستان قرار گیرد و خاطرات خوشی را نیز در ذهن دوستان قدیمی زنده کند ... تا دیدار بعدی خداوند حافظ شما دوستان یکرنگ و صمیمی باشد ... یا حق ... اصفهان - منصور شاهنگیان
|