شعرناب

زنگی در گوشم


سالهای درازیست که زنگی در گوشمبه صدا در میاید، زنگی که توسط دیگران در گوشم گذاشته شده و با به صدا در امدن گاه و بیگاهش امانم را بریده است. این زنگ زمانی به صدا در میاید که حرفهایم وارد حریم اعتقادات و باورهای دیگران میشود و یاد اور ان است که اعتقادات و باورهای دیگران محترم و جای بحث ندارد و باید دربست قبول گردد چون اعتقادات شخصی است.
این امر مرا به فکر وا داشت که چگونه است من نیز بر اعتقادات و باورهایم مهر شخصی بزنم و از اعتراض دیگران مصون، حتی اگر این باورها کاملاً نقطه مقابل باورهای دیگران باشد و شلاقی در کار نباشد. راه دوم در اوردن زنگ از گوش است. از دوستان خواهش میکنم مرا در انتخاب یاری کنند.
... هد


4