شعرناب

مادر شهیدی که یک شبه قرآن خواند


در کرامات شهید حاج قاسم رستگار آمده است شبی مادرش خواب او را می بیند
و به پسرش می گوید: چیزی نمی خوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم،
همه قرآن میخونن و من نمیتونم بخونم خجالت میکشم.
میدونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون.
در کرامات شهید بزرگوار حاج کاظم رستگار فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا آمده
است که وی پس از شهادت به صورت معجره آسایی به مادر بی سواد خود
عنایت می کند و مادرش می تواند قرآن بخواند
مادر در خواب پسر شهیدش را می بیند. پسر به او می‌گوید:
توی بهشت جام خیلی خوبه. چی میخوای برات بفرستم؟
مادر میگوید:«چیزی نمی خوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم، همه قرآن میخونن
و من نمیتونم بخونم خجالت می‌کشم. میدونن من سواد ندارم، بهم میگن
همون سوره توحید رو بخون.».
حاج کاظم می‌گوید:«نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!».
بعد از نماز یاد حرف پسرش می افتد. قرآن را بر میدارد و شروع می کند
به خواندن. خبر می پیچد. پسر دیگرش این‌را به عنوان کرامت شهید
محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد
مادرش را امتحان کنند. قرار گذاشته می شود. حضرت آیت‌الله نزد مادر
شهید می روند. قرآنی را به او می دهند که بخواند. به راحتی همه جای را
می خواند؛ اما بعضی جاها را نه.
میفرمایند:«قرآن خودت رو بردار و بخوان!».
مادر شهید شروع می‌کند به خواندن؛ بدون غلط. آیت الله نوری گریه میکنند
و چادر مادر شهید را می بوسند و می فرمایند:
«جاهایی که نمی توانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم
سایت خبرگزاری ایمنا


1