شعرناب

زنده یاد غلامرضا بروسان

غلامرضا بروسان
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
غلامرضا بروسان فرزند اسماعیل بروسان (زاده ۲۲ آذر ۱۳۵۲ در مشهد - درگذشته ۱۵ آذر ۱۳۹۰) شاعر و برگزیده جایزه شعر نیما و جایزه شعر خبرنگاران است.
آثار
از او تاکنون مجموعه‌های شعر «احتمال پرنده را گیج می‌کند»(۱۳۷۸) و «یک بسته سیگار در تبعید»(۱۳۸۴) منتشر شده است، چاپ گزیده‌ای از شعر مشهد به نام «به سوی رودخانهٔ استوک»(۱۳۸۵) و «عصارهٔ سوماً»(۱۳۸۷)، گزیده‌ای از ریگ ودا (قدیمی‌ترین کتاب مقدس موجود هندوها)، «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیدهٔ شعر شمس لنگرودی، و مجموعه گزیده شعر خراسان به اسم «اسب‌ها روسری نمی‌بندند» از دیگر آثار وی است. اسب‌ها روسری نمی‌بندند، گزیدهٔ شعر خراسان با انتخاب بروسان است که توسط انتشارات شاملو منتشر شد. این مجموعهٔ شعر افزون بر ۶۰۰ صفحه است و سروده‌هایی از ۵۰ شاعر خراسان را شامل می‌شود. در مقدمهٔ این کتاب، گزیده‌هایی از گفتگوهای غلامرضا بروسان با شاعران خراسانی، ارائه شده است. دو اثر دیگر او «۵ عاشقانه‌های یک سرباز(۱۳۸۷)» و «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» (۱۳۸۸) هستند که بروسان به خاطر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» برگزیده دومین جایزه شعر نیما شد.
آخرین کتاب بروسان «در آب‌ها دری باز شد»، اشعاری است که اواخر دهه هشتاد (۸۹–۸۷) سروده شده و پس از درگذشت او توسط خانواده‌اش گردآوری و منتشر شد.
عناصر معنوی در آثار شاعر
طی نقد و بررسی آثار این شاعر در کانون ادبیات ایران در تابستان ۱۳۸۵، سیدرضا محمدی، شاعر و منتقد ادبی دربارهٔ اشعار غلامرضا بروسان اینچنین می‌گوید: «ذائقه تازگی، حس غریب، یگانگی با طبیعت و نسبت با آب و خاک و سنگ از ویژگی‌های اشعار بروسان است. در اشعار وی دغدغه‌های انسانی فراوانی وجود دارد. این دغدغه‌های انسانی از صلح و شکوه و جنگ تا مسائل فرهنگی بشری چون جوانمردی، رفاقت و مهربانی را در برمی گیرد.»
ساده نویسی در شعر فارسی
غلامرضا بروسان از سردمداران جریان ساده نویسی در شعر فارسی محسوب می‌شود. بروسان ساده نویسی را یک فرم و کاری دشوار می‌دانست و معتقد بود ساده نویسان بر خلاف شاعران دشوارنویس سهم واقع‌گرایی را در شعر ادا می‌کنند. بروسان ساده نویسی را امکانی می‌دانست که مخاطبان خود را در آینهٔ شعر شاعران ببینند؛ و اعتقاد داشت زمان آرمان‌گرایی در شعر به سر آمده و می‌بایست واقعیت روایت شود و این در زبانی ساده تحقق‌پذیر است. از دید بروسان شعر باید واقعیت داشته باشد و شعر واقعی شعری است که از جنس نیازها و دردهای اجتماعی مخاطبانش باشد. به باور بروسان تنها در این صورت است که مخاطب پابه‌پای شاعر پیش می‌رود و به او اعتماد می‌کند. بروسان نوع شعر خود را سهل ممتنع می‌دانست، سهل به این معنا که راحت در دسترس مخاطب قرار گیرد و ممتنع به این معنا که مخاطب را با تجربه حسی جدیدی روبرو می‌کند
جوایز
مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» کتاب برگزیده اولین دوره شعر خبرنگاران، سال ۱۳۸۵
مجموعه شعر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» کتاب برگزیده دومین دوره جایزه شعر نیما، سال ۱۳۸۹
مجموعه شعر «سکته سوم» تقدیر شده در دهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر بزرگسال، سال ۱۳۹۴
ترجمه اشعار به زبان‌های دیگر
چاپ سوم مجموعه شعر «یک بسته سیگار در تبعید» با ترجمه شعرها به انگلیسی و آلمانی توسط انشارات مروارید در اسفند ۱۳۹۲ منتشر شد. ترجمه آلمانی شعرهای کتاب را علی عبداللهی و ترجمه انگلیسی را احمد پوری انجام داده است.
کتاب ترجمه گزیده شعرهای غلامرضا بروسان و الهام اسلامی به زبان کردی با بازگردانی محمد آشنا توسط انتشارات داستان در بهمن ۱۳۹۴ منتشر شده است. «بةسةی جگةرص غةریویةنه (بسته‌ای سیگار در غربت)» عنوان ترجمه گزیده شعرهای بروسان و اسلامی به کردی است.
مرگ
بروسان به همراه همسر شاعرش الهام اسلامی و دخترش لیلا در سانحهٔ رانندگی در جاده قوچان، در ۱۴ آذرماه ۱۳۹۰، در سن ۳۸ سالگی؛ درگذشت.
پس از این رویداد، بررسی آثار این شاعر با حضور شاعرانی که با بروسان و آثار او مرتبط بوده‌اند، طی نشستی در انجمن ادبی عصر روشن ترتیب داده شد.[
نمونه شعر
بی تو … (از کتاب یک بسته سیگار در تبعید)
بی تو
خودم را بیابان غریبی احساس می‌کنم
که باد را به وحشت می‌اندازد
جویبار نازکی
که تنها یک پنجم ماه را دیده است
زیباترین درختان کاج را حتا
زنان غمگینی احساس می‌کنم
که بر گوری گمنام مویه می‌کنند
آه
غربت با من همان کار را می‌کند
که موریانه با سقف
که ماه با کتان
که سکته قلبی با ناظم حکمت
گاهی به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم
که مرگ در آن رخ می‌دهد
پیراهنم بی تو آه
سرم بی تو آه
دستم بی تو آه
دستم در اندیشهٔ دست تو از هوش می‌رود
ساعت ده است
و عقربه‌ها با دو انگشت هفتی را نشان می‌دهند
که به سمت چپ قلب فرو می‌افتد.
+++++++
دوست داشتنت
پیراهن نازکی است
که آرام از روی بند
بر می دارم
#غلامرضابروسان
++++++
چشم های تو درشت بودند با مژه های زیبا
و صورت گرد تو
مثل کاسه ی ماه بود
و پاهایت که می آمدند تا مرا در گوشه ای پیدا کنند
مرا چون واشری، چون لبه ی ریش ریش فرش
یا «پلنگی از کار افتاده»
چشم های تو مهربان بودند
دهانت مهربان بود
و گنجشک ها واقعا می آمدند
از گوشه ی لبت آب می خوردند.
از رضا بروسان
++++++++++
می خواهم
گوش باد را بگیرم
که این همه در موهایت نپیچد
و با زندگی ام بازی نکند
تو هم کاری بکن
مثلا
دکمه ی پیراهنت را ببند
مثلا
دامنت را جمع کن
و فکر کن که پیاده رو خیس است.
++++
جهان دری ست
که به رفتار باد
دست تکان می دهد
بر لولایی
که به خُلق تنگ جفتش فرو رفته است
در قفل این در
هیچ معمایی نیست.


1