شعرناب

آزادیِ بیان چقدر و تا کجا

آزادیِ بیان و یا هر آزادیِ دیگر به باورِ بنده تا وقتی می تواند محترم قلمداد شده و از آن دفاع گردد که در حوزه زندگیِ خصوصیِ یک فرد باقی مانده و آزادیِ دیگران را به هیچ اندازه مورد تحقیر و توهین و توبیخ و تمسخر قرار ندهد.
انسان با آزادیِ کامل می تواند هر آنچه را که در هر حوزه می پسندد برایِ زندگیِ شخصی و در حریمِ خصوصیِ خود انتخاب و اختیار نماید ، بدونِ آنکه به آن وسیله سببِ آزار و اذیّت و شکنجه سایرین گشته و موجبِ خسارت به دیگران باشد.
به نظر اینجانب هیچ انتخابی نمی تواند یک انسان را بر انسان دیگر برتری بخشد و شأن و مقام و امتیازِ ویژه ای به او بدهد.
انسان با منش و کنش و شیوه زیستنِ خود عیار و درصدِ درستیِ انتخاب هایش را مشخّص ساخته و می تواند نظرِ دیگران را به آنچه پسندیده و در زندگی به کار برده و موردِ استفاده قرار داده و برایش کارساز و مفید افتاده است جلب و معطوف نماید.
آدمی قادر و در واقع آزاد است به هر وسیله و با هر ترفندی که قابلیّتِ آن را دارد دلایلِ انتخاب هایِ خود را بدونِ زیرِ سئوال بردن و تأدی به انتخاب هایِ دیگران بیان و از گزینش هایِ خود دفاع و یا آن را تبلیغ نماید و در واقع این همان معنیِ آزادیِ بیان به نظرِ بنده می باشد.
انسان بهتر است بیاموزد به خردِ سایرین احترام بگذارد و از به کار بردنِ شیوه ها و روش هائی منسوخ و مردود به غیر از روشنگری و ارائه دلیل و منطق در هر باره جهتِ قانع ساختنِ دیگران و اعلامِ برتر بودنِ نظرات ، دیدگاه ها ، اعتقادات ، علایق ، سلایق و باورها ، یعنی انتخاب هایِ شخصیش دست شوید.
آزادیِ بیان به باورِ من نمی تواند به مفهومِ چشم ها را بستن و دهان را گشودن باشد که در این صورت می توان آن و هر آزادیِ دیگری را در زمره بی بندوبارای قرار داد.
بشر به دلیلِ قرار داشتن در زندگیِ اجتماعی مکلّف است به آنچه همزیستیِ مسالمت آمیز نام دارد پایبند باشد و از کنش هائی که موجبِ گسستنِ این شیوه و روش در سرنوشتِ انسان می گردد پرهیز نماید.
معیارهایِ من برایِ استفاده از آزادی هایِ فردیم رد زندگی عبارت اند از :
1- حریمِ خصوصی همنوعان را در هیچ اندازه موردِ تأدی قرار ندهم.
2- حقوقِ مسلّمِ دیگران را به هیچ وجه پایمال نسازم.
3- موجب آسیب و خسارت و زیان در هیچ حدّی به سایرین نباشم.
پایان


2