سایت شعر ناب در اشعار من ( بخش هفتم )به نام خدا قبلا هم ابیات جالبی را از جناب جعفر محمدی ( ضمیر چنارانی ) برایتان نقل کرده بودم . در بین یادداشت هایم به دو بیت زیبا از ایشان ،بشرح زیر برخوردم : دو سه روزی نبوده ام یاران رفته بودم به جانب تهران دود و آلودگی فراوان بود وقتِ در رفتنِ شتابان بود و با این دو بیت من نیز به استقبال ایشان شتافتم: در قدیم پایتخت ِ فعلی ایران بوده ییلاقِ ری ، دهِ تهران حال بنگر تو حال و روزش را پُـر ز آلودگی و سیلِ بیکاران و دوست عزیزم جناب مجاهد نیا در شهریور ماه 94 از زبان " وروجک " این بیت زیبا را بیان فرموده بودند : داشتم یک کـُتِ مستعمل و آن هم شب پیش بخت ِ بد ، نیمی آز آن سوخته در ، زیر پتو و جواب من : ای وروجک تو نکن کار ِ خطر ناک و بِـدان میشود مثل کـُت ات ، گونه سُرخت چولبو و با این بیت به استقبالکارگاه " آبادی طنز " جناب محاهد نیا رفتم : کارگاه ِ تو مجاهد ، چو گلستان باشد می توان چید در آن هر گل زیبایی را و همچنین : " آبادی طنز " تو چنان شهر قشنگیست کانجا همه ، ارباب ِ قلم ، خانه خریدند در تیر ماه 94 با ابیات زیر در مسابقه " بیا امشب دوباره دلبری کن ، شرکت کردم : " بیا امشب دوباره دلبری کن " به بزم شعر ناب ،افسونگری کن سپس با شور و احساسی که داری عزیزم ، شعر ِ من را ، داوری کن و : " بیا امشب ، دوباره ، دلبری کن" قیامت کن ،بسوزان ،محشری کن به جادوی ، نگاه ِ گاه و بیگاه بیا ، بازارشان ، بی مشتری کن و با این بیت جناب عباس ایزدی که فرموده بودند : در این چند ساله بر من همچو نوحی شکسته قلب ِ من هم ، جسم و روحی و جوابیه ام این قسمت را به پایان میبرم : خدایا ، این دل ِ استاد ِ ما را ز هر رنج و بلا ایمن بگردان و تا دیداری دوباره ، توفیق رفیقتان باد یا حق اصفهان منصور شاهنگیان
|