شعر مرد پولدار ....مردی ... مشتی کلمه ی نامفهوم را کنار هم می چیند ... کوزه ... کوزه افتاد و آب ریخت .... کسی را یارای سخن گفتن نبود .... ستاره با کوکب و اختر بازی می کرد ... و سرانجام دنیا با جهان ازدواج کرد .... و گیتی با کیهان ... --------------------------------
|