بیانات مقام معظم رهبری درباره لسان الغیب بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله و الصلوة علی رسول الله و علی آله الطاهرین المعصومین بدون شک حافظ درخشانترین ستاره فرهنگ فارسی است: در طول این چند قرن تا امروز هیچ شاعری به قدر حافظ در اعماق و زوایای ذهن و دل ملت ما نفوذ نکرده است. او شاعر تمامی قرن هاست و همه قشرها از عرفای مجذوب جلوه های الهی تا ادیبان و شاعران خوش ذوق، تا رندان بی سر و پا و تا مردم معمولی هرکدام درحافظ، سخن دل خود را یافته اند و به زبان اوشرح وصف حال خود راسروده اند شاعری که دیوان او تا امروز هم پر نشرترین و پر فروش ترین کتاب بعد از قرآن است و دیوان او در همه جای این کشور و در بسیاری از خانه های یا بیشتر خانه ها با قداست و حرمت در کنار کتاب الهی گذاشته می شود. شاعری که لفظ و معنا و قالب و محتوا را با هم به اوج رسانده است و در هر مقوله ای زبده ترین و موجزترین و شیرین ترین گفته را دارد. حافظ؛ همچنان ناشناخته ما حافظ را فقط به عنوان یک حادثه تاریخی ارج نمی نهیم، بلکه حافظ همچنین حامل یک پیام و یک فرهنگ است. دو خصوصیت وجود دارد که ما را وا می دارد از حافظ تجلیل کنیم و یاد او را زنده نگاه داریم، اول زبان فاخر او که همچنان بر قله زبان و شعرفارسی ایستاده است و ما این زبان را باید ارج بنهیم و از آن معراجی بسازیم به سوی زبان پاک، پیراسته، کامل و والا، چیزی که امروز از آن محرومیم. دوم، معارف حافظ که خود او تاکید می کند که از نکات قرآنی استفاده کرده است. قرآن درس همیشگی زندگی انسان است و شعر حافظ مستفاد از قرآن می باشد. حافظ خود اعتراف دارد که نکات قرآنی را آموخته و زبان خودش را به آنها گشوده است. پس محتوای شعر حافظ آنجا که از جنبه بیانی محض خارج می شود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات می گذارد یک گنجینه و ذخیره برای ملت ما و ملت های دیگر و نسل های آینده است. چرا که معارف والای انسانی مرز نمی شناسد. از این روز بزرگداشت حافظ، بزرگداشت فرهنگ قرآنی و اسلامی و ایرانی است و نیز بزرگداشت آن اندیشه های نابی است که در این دیوان کوچک گردآوری شده و به بهترین و شیواترین زبان، بیان گردیده است. من مایل بودم که امروز حداقل بتوانم بحثی مورد قبول در این مجمع داشته باشم. ارادت به حافظ و احساس مسوولیت در مقابل پیام حافظ و جهان بینی و زبان او مرا به شرکت در این اجتماع و همکاری با شما وا می دارد. اما وقت محدود و گرفتاری ها به من اجازه نمی دهد، آنچنان که دلخواه یک دوستدار حافظ است درباره او سخن بگویم، در استعجال با استمداد از حافظه و حافظ مطالبی را آماده کرده ام که عرض می کنم. بحث را در سه قسمت مطرح خواهم کرد: یک قسمت در باب شعر حافظ، قسمت دیگر در باب جهان بینی حافظ و قسمت سوم در باب شخصیت او. شعر حافظ؛ اوج سخن فارسی به نظر می رسد لطافت و نازکی در غزل به طور طبیعی با طبیعت استحکام و محکم بودن شعر در قصیده منافات دارد. اما اگر ما شعری پیدا کردیم که با وجود غزل بودن از لحاظ استحکام الفاظ کوچکترین نقیصه ای نداشته باشد این شعر، برترین شعر است. اگر غزلی را ما یافتیم که علاوه بر لطف سخن و لطافت کلمات از یک استحکام و استواری هم برخوردار بود به طوری که بتوان جای کلمه ای از کلمات آن را عوض کرد یا چیزی بر آن افزود یا چیزی از آن کاست باید قبول کنیم که این غزل در حد اوج است و در دیوان حافظ از این قبیل اشعار بسیار است. استحکام سخن در غزل حافظ نظرها را به خودجلب می کند کسانی که درخصوصیات لفظی سخن او کار می کنند (منهای مسایل معنوی) بلاشک یکی از چیزهایی که آنها را مبهوت می کند، همین استحکام سخن خواجه است. البته نمی خواهم بگویم که همه غزلیات حافظ چنین است، به قول غنی کشمیری: شعر اگر اعجاز باشد بی بلند و پست نیست در ید بیضا همه انگشت ها یکدست نیست بنابراین در شعر حافظ هم کوتاه و بلند وجود دارد و تصادفا شعرهای پایین حافظ آن چیزهایی است که نشانه های مدح در آن هست: احمد الله علی معدله السلطانی احمد شیخ اویس حسن ایلکانی حافظ این را برای مدح گفته است و می توان گفت که شعر حافظ به شمار نمی آید. شعر حافظ را در جاهای دیگر و بخش های دیگری بایستی جست و جو کرد. ...... من در باره ی شخصیت حافظ، این شخصیت والا و ارجمند، خیلی حرف و سخن در ذهن دارم؛ لکن مصلحت نمی دانم که بیش از این، این جلسه را و شما برادران و خواهران عزیز را و مهمانان گرامی را معطّل کنم. امیدوارم که به بحثهای مفید و ممَتِّعی در این باره برسید. من همین قدر بگویم که حافظ همچنانی که تا امروز شاعر همه ی قشرها در کشور ما بوده، بعد از این هم شاعرِ همه خواهد ماند و امید است که هر چه بیشتر ما توفیق پیدا کنیم که معارف این شاعر بزرگ را از اشعارش بفهمیم و شخصیت او را بیشتر درک کنیم و آن را پایه خوبی قرار بدهیم برای پیشرفت معرفت جامعه ی خودمان و فرهنگ کشورمان. 28/8/1367
|