شعرناب

رقص سماع / رقص عشق


رقص سماع
سماع، داستان تعالی روح است. سماع، دنیایی متفاوت است. حتی اگر مولانا را نشناسیم و با تفکراتش آشنا نباشیم، دیدار از این مراسم تاثیرگذار خواهد بود.
مولانا درکنار اشعاری که بیانگر تفکراتش هستند، امروز با مراسم سماع نیز آشنای جهانیان است. در مراسم سماع، در آن حال چرخش و تسلیم محض، شوری نهفته است که هم چرخنده و هم بیننده را به وجد می‌آورد. سماع، بروز تفکرات مولانا است. او شعر و موسیقی و رقص را برای توصیف آنچه غیرقابل توصیف است، انتخاب کرد. دیده‌اند مولانا را که در کوچه و بازار با اصحاب به رقص در می‌آمد و گفته‌اند جنازه صلاح‌الدین زرکوب را نیز به اشارت مولانا با رقص و دف به قبرستان برده‌اند.
سماع به فتح سین، به معنی شنوایی و هر آوازی است که شنیدن آن خوشایند است. سماع در اصطلاح صوفیه حالت جذبه و اشراق و از خویشتن جدا شدن و فنا به امری غیرارادی است که اختیار عارف تأثیری درظهور آن ندارد. صوفیه می‌گویند سماع، حالتی در قلب و دل ایجاد می‌کند که "وجد" نامیده می‌شود و این وجد، حرکات بدنی چندی به‌وجود می‌آورد که اگر این حرکات غیرموزون باشد "اضطراب" ‌و اگرحرکات موزون باشد، کف‌زدن و رقص است.
مراسم سماع
امروزه مراسم سماع در شهرهایی همچون قونیه، قاهره و حلب به صورت باشکوهی برگزار می‌شود. این مراسم با مدح حضرت محمد(ص) شروع و با دعا به پایان می‌رسد. مراسم شامل موسیقی و رقص و چرخش و حرکات نمادین است که به آن‌ها می‌پردازیم:
مکان(دایره‌ای که در آن می‌چرخند)
دایره‌ای که دراویش در آن می‌چرخند بی‌ارتباط به چرخش دایره‌وار سیارات به دور خورشید نیست. دایره نماد کمال و یکپارچگی است. بدون آغاز و انجام است و برای همین نماد زمان است. دایره با الوهیت در ارتباط است. در دایره تمام شعاع‌ها به نحوی هماهنگ کنار یکدیگر در مرکز جمع می‌شوند و فاصله همه نقاط روی دایره از مرکز به یک اندازه است. دایره نماد خدا هم هست، در متنی کهن آمده که خداوند همچون دایره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ جا نیست. دایره ساده ترین منحنی و در واقع کثیرالاضلاعی است که دارای بی‌نهایت ضلع است(آمیختگی سادگی و بی‌انتهایی). دایره چون آغاز و انجامی ندارد دلالت بر ابدیت دارد. دایره مقدس است زیرا نه بالایی دارد و نه پایینی و گردی دایره طبیعی ترین شکل محسوب می‌شود.
مدح پیامبر
مدح پیامبر در ابتدای مراسم سماع در واقع همان مدح خدا و در واقع مدح روح الهی است که از جهان مجرد به جهان مادی فرود آمده است.
نی
نی، نماد هماهنگی در طبیعت است. نماد و نشانه روحی است که از وطن واقعی خود دورافتاده و با صدای نافذ و محزونش به خداوند شکایت می‌برد و می‌خواهد به نیستانی که از آن جدا شده، بازگردد. مراحل طی شده تا ورود به قالب انسان، پس از ترک محضر خدا شبیه مراحل طی شده از بریدن نی از نیستان تا تبدیل شدن به ساز نی است. خداوند از تک سلولی‌ها تا پیچیده‌ترین موجودات را از وجود خود آفرید، اما از روح خود فقط در وجود انسان دمید. نفس دمیده شده در نی نیز بیانگر همین مطلب است. دورن نی خالی است و صدا در اثر نفسی که در آن دمیده می‌شود، به وجود می‌آید. درحالی‌که یک انتهای نی باز است، انتهای دیگر آن در دهان نوازنده است. پس اگر انسان شخص کاملی باشد صدایی که از درون نی به گوش می‌رسد، صدای خدا خواهد بود. انسان نیز مانند نی است. انسان وقتی کامل می‌شود و با خلاصی از خویشتن، از خود خالی می‌شود و صدای خدا می‌شود. آیینه خدا می‌شود و به تعالی می‌رسد. با خدای خود یکی شده و به کمال می رسد.
دف
ضرباهنگ دف در مراسم سماع بیانگر فرمان "باش" است که خداوند در زمان خلقت جهان آن را صادر کرد و به دنبال آن نوای نی، نماد دم قدسی است که با این فرمان بعد از هبوط نور خداوند از بالا به پایین، به جسدهای بی‌جان، جان بخشید. در مراسم سماع، پس از نوای نی، شیخ و تمام درویشان به عنوان جسم‌هایی که با این دم قدسی جان گرفته‌اند، با دستهایشان زمین را لمس می‌کنند. این عمل نشانه اراده آنان برای تبدیل شدن به انسان کامل است و تکمیل فرمان "باش" به عنوان انسان‌هایی است که قدم در راه کشف حقیقت گذاشته‌اند.
سماع
سماع ولد
مراسم سماع ولد در واقع نماد نیاز به هدایت و همراهی پیر و مرشد در طی طریق است. به‌ این معنی که بهترین طریق، قدم گذاشتن در جای پای شیخ کاملی است که قبلا آن راه را طی کرده است. در این مراسم درویشان به آرامی و طمانینه قدم برمی‌دارند و از نقاطی گذر می‌کنند که شیخ از آن‌جا گام برداشته است. در این مراسم شیخ و درویشان در جلوی جایگاه رسمی شیخ، درست هنگامی که از مقابل آن عبور می‌کنند، به یکدیگر تعظیم می‌کنند. این جایگاه نماد مولاناست و او خود نماد جوهر الهی است و نقطه مقابل آن نماد جوهر انسان است. جایگاهی که نماد جوهر الهی و جوهر انسانی است با خطی فرضی به هم متصل است که کوتاهترین مسیر برای رسیدن به خداست. هنگامی که شیخ و درویشان در دو انتهای این خط فرضی تعظیم می‌کنند، در واقع به منزله تعظیم آنان در هنگام عبور از یک دنیا به دنیای دیگری است. بر اساس تفکرات مولانا، این جهان در مقایسه با دنیای دیگر به مانند حبابی در مقابل دریاست. مراسم سماع ولد دقیقا سه سفر را نشان می‌دهد و این نشانگر سه وجه و روش دریافت معرفت است. درویش در سماع سه دور به دنبال شیخ می‌چرخد و تمام این مسیرها را به امید رسیدن به مرحله یقین به خدا طی می‌کند. مراسم سماع ولد با عبور شیخ از جلوی جایگاه به پایان می‌رسد.
سلام درویشان
درویشان در هنگام مراسم سماع ولد به یکدیگر سلام می‌کنند. این سلام که با نگاه کردن به صورت و چشم‌های همدیگر انجام می‌شود به مفهوم تکریم تجلی الهی موجود در هر انسان است.
چرخش در سماع
همه چیز از اتم تا کهکشان درحال چرخش است. به عقیده مولانا عشق دلیل این کار است.
ردای درویشان
ردای سیاه درویشان نشانگر دنیا و تعلقات دنیوی است. در بخشی از مراسم سماع، دراویش ردای خود را بر روی زمین می‌اندازند. به معنی این‌که انسان دنیا را با پشت دست کنار می‌زند و ذات شخصیت خود را از پیرایه‌ها می‌زداید.
کلاه درویشان
سماع با بوسیدن دست شیخ توسط درویشان و بوسیدن کلاه نمدی درویشان توسط شیخ همراه است. کلاه نمدی نشانه عضویت در گروه درویشان مولوی است. آن‌چه شیخ می‌بوسد در واقع ذات و هویت درویش است.
نماد الف و یک
الف اولین حرف و در واقع آغاز الفبای فارسی و عربی است. در بخشی از مراسم سماع، درویشان دست‌ها را به صورت ضرب‌در بر روی سینه قرار می‌دهند و به شکل حرف الف یا عدد یک در می‌آیند. وقتی می گوییم یک، موضوعاتی برایمان تداعی می شود؛ شروع و وحدت. یک اولین است و بهترین و تمام و کمال. واحد بودن را به یادمان می اندازد و در پی آن خدا را. در تعابیر اسلامی، خدا در معنی وحدت، هستی مطلق و بی‌نیازی را تداعی می‌کند. یک از تمام اعداد مجزّاست و منبع تمام آنها نیز هست و از این لحاظ می تواند نماد خدا باشد. عدد "یک" از آنجا که خدا را تداعی می‌کند به سمت بالا کشیده شده است. تا جاییکه این کشیدگی به سمت بالا حتی در لفظ خدا هم دیده می شود. الله، خدا، برهما، شیوا، کریشنا،Godو ... یک جور کشیدگی حرف «آ» را دارند که در برخی از زبان‌ها شبیه به همان عدد «1» هم هست. "یک" به شکل خاص، نماد انسانی در وضعیت ایستاده است. زیرا انسان یگانه موجودی است که از این ویژگی برخوردار است. حتی ازنظر برخی از علمای آنتروپلوزی عمودی بودن انسان نسبت به ویژگی اندیشه و تعقل امتیاز مهم تری است که او را از دیگر موجودات و جانوران متمایز می کند. همچنین «یک» شکل، حجم و جهت دارد و نمادی است برای مبدأ و خود مظهری ندارد. از طرفی «یک» مثل درخت است. درخت واسطه بین زمین و آسمان است.
رقص
رقص در سماع نمادین است. درویش در سماع قبل از مردن جسم، نفس خود را می‌میراند. او دست‌هایش را باز می‌کند و شروع به جرخیدن می‌کند. او با زبان بی‌زبانی می‌گوید که درحال پایکوبی است و نفس خود را به زیر پایش انداخته است. در هنگام سماع دست راست بالاست، چنانکه گویی در حال نیایش است.دست چپ به پایین متمایل است. درویشان واسطه میان خدا و مردم و واسطه میان آسمان و زمینند. آن‌ها از خدا می‌گیرند و به آدمیان می‌بخشند و چیزی را برای خود نگه نمی‌دارند. در حروف ابجد عبری، عدد "یک" که همانطور که گفته شد نماد انسان است، با حرف Nتطابق دارد که نماد مردی است که یک دستش را به آسمان بلند کرده و دست دیگرش به زمین اشاره دارد که تمثیلی از وحدت در هستی است.(شبیه رقص سماع!) در رقص سماع، درویش پای چپ خود را بر روی زمین ثابت نگه می‌دارد و با پای راستش به دور آن می‌چرخد. او با هر چرخش و در سکوت، ذکر الله را تکرار می‌کند و او را می‌خواند. درویش باید بدون برخورد با دراویش دیگر و بدون برهم زدن هماهنگی، همچون سیاره‌های منظومه شمسی به دور خورشید، به چرخیدن ادامه دهد. وظیفه سنگینی برعهده سرگروه دراویش در هنگام سماع قرار دارد. او با قدم زدن در میان دراویش مکان‌هایی را که آن‌ها باید در آن سماع کنند را نشان می‌دهد. و مانع بیش از حد نزدیک شدن آن‌ها به هم می‌شود و آن‌ها را در یک نقطه خاص دور هم جمع می‌کند.


2