شعرناب

مقایسه ای کوتاه بین شعر نو و کلاسیک

بنام خدا
باسلام و احترام ؛
در ابتدا عرض می‌کنم این مقایسه نظر شخصی من وکاملا ذوقی است...شعر کلاسیک یکی از قالبهایی است که از گذشته شاکله‌ی ادبیات ما بوده و هست...حتی میتوان گفت شعر فارسی به این هیئت زاییده شده است. قالبی بسیار زیبا و شکیل که می‌تواند پاسخگوی ما باشد. با انوع مختلفی مثل غزل و مثنوی و رباعی و غیره و با بحرهای عروضی متفاوت...از رمل و هزج تا متقارب و رجز و غیره و با تعداد رکن‌هایی که کم و زیاد هم می‌توانند بشوند.
این تنوع گستره‌ی بسیار زیادی را پدید می‌آورد. شعر کلاسیک عرصه‌ی خودنمایی شاعران بسیاری بوده است از رودکی تا جامی از جامی تا پروین‌ها و از پروین تا فاضل‌ها...
اما خب! شعر کلاسیک هم مانند هر جوانی بر سر خانه و زندگی خودش رفت و بچه دار شد...شعر نو به نظر من زاییده شعر کلاسیک است نه سبکی برگرفته از غرب و فرهنگ غربی! به نظر من حتی شعر سپید ایرانی با نمونه های غربی خود بسیار متفاوت است که در این نوشته کوتاه قصد باز کردن این موضوع را ندارم. به نظر من شعر نو اعم از سپید و نیمایی و حتی موج نو زیباست...می‌توان در لحظه احساسات را بیان کرد بدون اینکه خود را محصور کنیم در بحرهای متلاطم و مواج! خیلی احساسی و متفاوت...با تمام احترامی که برای شعر کلاسیک و کلاسیک سرایان قائلم باید بگویم که شعر نو قابلیت رقابت با کلاسیک را دارد. هنر شعر نباید محصور در اشکال خاص شود. شعر بتن نیست که در قالبی بریزیمش و شکل بگیرد؛ شعر احساس است و احساس حد و مرز ندارد...احساس بی حد قالبی بی حد میخواهد...آن قالب هم شعر نو است...بیان احساسات آن هم نه احساسات معمولی بلکه احساسات پیچیده و عجیب در شعر نو ممکن است همانطور که در کلاسیک ممکن است اما این نوع بیان عرفا در شعر کلاسیک نقص بشمار می‌آید و در شعر نو حسن!
خلاصه قالب نو بسیار ابتکار زیبایی است از نیما که فروغ‌ها آن را به اوج رساندند و به ما احساس پرواز آزادانه را می‌چشاند...شعر نو شعری است که گفتنش احساساتی عجیب میخواهد و فهمیدنش احساساتی عجیب تر!
پس سرودن و حتی فهمش کار هر کسی نیست!
متشکرم.
"مقایسه‌ای کوتاه بین شعر نو و کلاسیک"
علی رفیعی وردنجانی


4