برداشتی از یک رباعی از خیام برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بدان نوش کنیم زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما (خیام) برداشت : ای محبوبی که به لحاظ درک محدود ما از تو وعدم درک کامل حضور تو -همچون بت که محدود است -تو را آنچنان که توئی ادراک نمی کنیم به میانجیگری و اتصال دل برخیز و بر ما عنایتی کن ودل را به جمال خویش بیارای تا مشکل ما شدن (چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من = ما شدن ) و وحدت و یکتائی به زیبائی حضور کامل تو , حل شود . تا این درک و اگاهی یکتائی و وحدت که شرابی مست کننده و مدهوش گر است را در این درک حضور بنوشیم ,از کوزه ای که حاصل تکامل بشریت است- از ازل تا کنون- و این کار را قبل از آنی بکن که تبدیل به ان کوزه شویم . چرا قبل از ان ؟ تا با این امر مبارک این کوزه را که ظرفی است به گنجایش تکامل بشری به گنجایشی بیشتر برسانیم برای دیگران که از ان باده آسمانی خواهند خورد.
|