نگاهی به شعر \\\\"شاید\\\\" اثر خانم پوپک ریاضی نگاهی به شعر "شاید" اثر خانم پوپک ریاضی با نگاهی به شعر "شاید" مقوله ی انتقال پیام و ارزش آن را به کمک کلیدواژه های زیبا به بررسی می نشینیم: شاید دور نباشد روزیکه شب در نگاه هایتان خمیازه بکشد و دروغ هاتان بیرون بریزد روزیکه آینه ها بدانند روی ماهتان به پول سیاهی نمی ارزد آن روز چمدانم را از تمام شما می بندم و خانه ام را دورتر از دیوارهای شما آجر می چینم و تنها با یک پنجره رو به فراموشی خانه ام را روشن می کنم. در شعر بالا شاعر به سادگی از جملات مفهومی اخلاقی و متعالی را نشان داده است . شاید دور نباشد؛ نوعی هشدار را در خود دارد. به آنانی که نمی اندیشند و رفتارشان را نمی سنجند. نوعی اندرز است و اندرز را به کسانی داده می شود که کینه از آن ها ندارد بلکه از رفتارشان ناراضیست. روزیکه شب در نگاه هایتان خمیازه بکشد خمیازه کشیدن شب بیدار شدن است . دمیدن نور عامل بیدار شدن است .این شب مفهومی گسترده تر از شب را در خود دارد، در شعر زیبا جا خوش کرده است ، عمق جان را بیدار باش می دهد نوعی سروش است که لحظه است، اما لحظه ی آگاهی و هشیاری، آن هم پس از یک خواب ، خوابی که در آن تاریکی پرده است، پرده ای بر جلویِ حقایقی . کدام حقایق؟: "و دروغ هاتان بیرون بریزد" دروغ : مخفی کردن است و مخفی کردن پرده می خواهد ، تاریکی می خواهد و خمیازه علامت برخواستن است ، آمدن روز را نشان می دهد و این سِحر کلام است این روز است و نور است که آنان را خمیازه تحمیل می کند عامل بیرونی است که باعث رسوایی آنان است: روزیکه آینه ها بدانند روی ماهتان به پول سیاهی نمی ارزد آری این آینه است که باید بداند نیرزیدن را و قتی نور چشم آینه را باز می کند. سپس بعد از خمیازه و بیدار شدن آنان و فهم ارزش آنان(پول سیاه) بستنِ: آن روز چمدانم را از تمام شما می بندم و این زیباست چرا که در یک مفهوم بر تن شعر غلط می گنجد و از یک نگاه بسیار زیبا می گنجد درون مایه ای پارادوکسیکال دارد: معمولا چمدان وقتی بسته شود درونش چیزهای با ارزشو مورد نیاز قرار می گیرد مشخص است حاوی چمدان شاعر آنان نخواهند بود. بلکه روی برگرداندن و رفتن از پیش آنان مورد نظراست چرا که: و خانه ام را دورتر از دیوارهای شما آجر می چینم و تنها با یک پنجره رو به فراموشی خانه ام را روشن می کنم. دور خواهد شد از آن شهر غریب و به جایی خواهد رفت که پنجره اش رو به آ گاهی باز است پنجره و دیوار تضاعد ذاتی با هم دارند . پنجره برای رخنه در دیوار است . دیوار کدر است و پنجره شفاف، دیوار عدم ورود است و پنجره ورود ، دیوار ندیدن است و پنجره دیدن، حاصل دیوار فاصله و تاریکیست و حاصل پنجره رسیدن و نور. پس دیوار برای فراموشی است و پنجره برای تولد دوباره. و نام شعر نیز وقتی شعر خوانده می شود به باید و حتمیت می رسد که حکایت از یک امید بزرگ را می دهد . عنصر پیام و انتقال پیام به کمک کلید واژ ه هایی دوست داشتنی و محاوره ای کار را دو چندان زیبا کرده است و نشان از نبوغ شاعر و آگاه بودن شاعر از سخنش دارد. در چنین اشعاری عمق کلام شاعر از وسعت آن بسیار بیشتر است و این جاست که به کمک عنصر آگاهی و هنر ؛ جان کلام ژرفا می گیرد و زیبا می شود .واین شعر از جنبه آموزش شعر نو نیز بسیار کار آمد است یار هو
|