خصوصی سازی

خصوصی سازی
دردنیای کنونی دولتها برآنندکه بارقابت بوجودآمده در دنیای تجارت برکسب درآمدهمچنین جلب رضایت آحاد مردمشان بگونه ای گوی سبقت را بربایندکه دراین راستا اساس و بنیادشان را بر خصوصی سازی یا همان بخش خصوصی یا بهتر بگوییم شرکتهای فرضی بنا نهاده اندشرکتهایی که بنوعی شش دانگ پشت قباله ی موروثی آنان محسوب میگردد البت فرمالیته بنام مفلوکی یک لا قبا که حتی شناسنامه درست ودرمانی برای ثبت شرکت خویش نمیداشته که ارایه دهد که مدارک ملصوقه در پرونده ی وی را اگر جویا بوده باشید حاکی ازاین ادعاست واین در واقع بخت واقبالی سعد میبوده که بواسطه نسبتش ودهان قرصش او را شامل گشته واین بخت واقبال چونان ستاره ای می باشد که هر هفتاد وشش سال همچون ستاره هالی که وصفش بسیار شنیده ایم بسراغ آن مفلوک یه لا قبا آمده یعنی آورده شده نه آمده چون اگر آمدنی بود بسراغ همچون منی ننه مرده هرهفتادو شش سال بتوان چهارهم که شده میامد بگذریم ازآنکه آن ننه نمرده ی مفلوک یک لا قبابی تقصیراست ودراین حین وبین سود آنچنانی بتقریب یک هزارم درصد بجیب نمیزند که البت همان هم برای هفت پشت مفلوک یک لاقبای رساله ما کافیست که چهار نسل بعد از وی را نیز به تفاخری آنچنان برساندچرا که اعداد وارقام در دنیای تجارت بیشتر ارقام نجومیند یعنی اگر نجومی نباشند که حالی نصیب پشت پرده نشینان یا بهتر بگوییم خیمه شب بازان نمیکنداعدادو ارقامی که برای برنده شدن در مناقصات در ثانیه های واپسین روز کاری رو میشود که آن مفلوک ننه مرده ی یه لا قبا در این حین وبین فقط وفقط یکدوره ی کوتاه لب خوانی را میبایست برای برنده شدن در مناقصه حتما بگذراند که این خود حایز اهمییت است.