شعرناب

حسادت از نوع شدید


- گمشو برو بيرون خودت كم بودي سگم آوردي توي خونه
- خانم بذار توضيح بدم
- چي ميخواي بگي؟هان چي داري بگي؟بازم همون حرفهاي بي منطق گذشته
- كه نگذاشتي بگم البته
- مسخره ميكني ؟خوبه زبون داري به اندازه خُرطوم فيل
- كه فقط باهاش آب ميخورم ههههه
- ديگه صبر تموم شده برو سگ لعنتي چخه اينو هووم نكرده بودي كه كردي ببين چشم دريده چه پارسي ميكنه حتما سگ ماده هم هست
- آره گفتم نژادش خوبه ازش بچه بگيريم
- اي واي مردكه ديونه همون توله هاي خودت بسه ،آخه توله سگ ميخوايم چكار
- نازي سگم زنها همينطورند به جنس موافق خودشون حسودي ميكنند ،حتي اگر مثل تو سگ باشه
- واه واه چه عشوه اي مياد از اون سگاي هرجاييه،برو گمشو ببينم سگ هرجايي ولگرد
- خانم قربونت برم گوششو ول كن گازت ميگيره تا حالا هم نگرفته نگاهش بيچاره به منه، ببينه چي ميگم
- همينم كمه كه اين از تو اجازه بگيره ،اصلا ميكشم ،قيمه قيمش ميكنم،تيكه تيكش ميكنم
- ولش كن زن چرا گازش ميگيري ،واي نگاه كن انگار راستي راستي هووشو گاز ميگيره
- آييييييييييييي گازم گرفت ،اي واي حالا هاري ميگرم ،اي داد ببرم دكتر ،ماده سگ هرجايي منو گاز ميگيري،رفتي پشت شوهر من غايم شدي، ميگيرمت
- زن ولش كن لباس بپوش هردوتاي شما را ببرم دوادرمون كنم آخ ببين چه گازي ازش گرفتي تموم گوشتو وموشو كندي
- چشمم روشن بعد از اين همه كلفتي توي خونه ات حالا اين ماده سگ از من بهتر شد،هق هق هق دستت درد نكنه خوب مزد دستمو دادي
- اي واي لباس بپوش تا ببرمت واكسن بزني زود باش تا هاري نگرفتي كه دوبرابر ميشه
- وايسا آماده بشم
- اي داد بي داد آرايش كردنت ديگه چيه مگه ميخوايم بريم عروسي
- چطور اين سگه رو رُبان بستي و شيك وپيك بره بعد من مثل كلفت برم بيرون كور خوندي آقا بعد ميگن براي همين مردش رفته ماده سگ آورده
- قربونت برم چه ربطي داره اون سگه تو آدمي وعزيز من
- قربون صدقه نرو كه ديگه گول تورو نميخورم از امشبم من ميدونم با تو واين سگ
- خوب سوار ماشين بشيد
- برو گمشو عقب سگ بي چشم رو برام اومده جلو نشسته ،برو عقب ببينم، چخه
- حركت كنم حالا يا نه،كُشتي منو
- برو خبر مرگت هنوز زخمم داره سوز ميده
- وزخم اين سگه ببين چه زوزه اي ميكشه
- براي اون دل مي سوزوني، اينم سگت، برو گمشو بيرون
- واي خداي من سگ بيچارم، آخ رفت زير اون ماشين
- به جهنم تا تو باشي براش دل نسوزوني اگر زيادي حرف بزني خودتم ميفرستم پهلوش اون دنيا ،حركت كن برو
- چشم ... بفرما خانم رسيديم بيمارستان...
سعيد مطوري/مهرگان
از سري داستانهاي كوتاه


1