شعرناب

امام حسین (ع) در ماوراء


( پيمانه ي اوّل )
كمي تا قسمتي تلخ و در بعضي نقاط با سوزش هايي پراكنده
عاشورا
همه ي محققان و دانشمندان ادبي دنيا به ماجراي سرخ عاشوراي حسيني در سرزمين كربلا واقفند و بر اين اقرار دارند كه در حق فرزند پيامبر خدا – حضرت محمّد(ص) – ستمي بس ناروا به وقوع پيوسته است.پرداختن بر اين موضوع ِ تأثير برانگيز در طول تاريخ ، خصوصاً در بين مسلمين جهان ، بوجود آمدن مكتبي بس مهمّ ادبي را موجب گشته و بويژه بخش عظيمي از سوژه هاي شعري را در ادبيّات به خود اختصاص داده است.روي آوردن به شعر سرايي در خصوص عاشورا از متأثّر گشتن شاعر با مطالعه ي واقعه در تاريخ نشأت مي گيرد.شهداي گرانقدر عاشورا انواري از خدا بودند كه براي سير ِ معنوي ، تشعشعاتي بخشيدند و با سربلندي و روسفيدي تغيير مكان دادند و الآن در مسئو ليّت هاي خطيري در آنسوي عالم كه در سيطره ي قدرت الهي ميباشد در انجام وظيفه اند .
آنچه زخمي شده بود ،
آنچه بريده شده بود،
و آنچه كبود شده بود،
همه اش خاك بود.
و خدا زوال ناپذير است.
متأسّفانه بسياري از شاعران ما در اين برهه ي زماني بيشتر به فكر گسترش اندوهند تا جلوه هاي عرفاني . بجاي اينكه با زيبايي هاي معنوي وارد عرصه ي ادب و هنر شوند سعي بر اين دارند كه بر تن شعر مجازي جامه ي معنوي بپوشانند و به حرّاج گذارند. كسي كه اندوهبارتر بنويسد برنده است.اينجانب بعنوان خادم اهل قلم هيچوقت عناد را دوست ندارم و تفكرات غير منطقي را بر طبق توجيه نمي پذيرم.در مصيبت كربلا تا قيامت هم بگرييم جا دارد . ذكر مصيبت عظيم كربلا ياد آور تنها ئي و مظلوميّت حقّ و عدالت است. و تذكّري بس والا، امّا سعي بر گرياندن به چه قيمتي؟! به قيمت حرمتهايي كه مي شكنند؟! به قيمت سيلي ِ برداشته شده از روايت ِ مشكوك و نا معتبر تاريخي كه ( هيچ معلوم نيست نويسنده ي ابتدائي اش در كدام مسلك و مرام بوده است ) دست نامحرم را به جاي تازيانه به صورت معصومي مي زند؟!
[اينجا استثنائاً و اتّفاقاً اشاره بر نجيبه ي محترمه اي است كه جمال و كلامش را از كور هم مي پوشانده ... دست كثيف نامحرم را به راحتي از تاريخ بر مي داري و به صورت پاك مادر يازده امام مي زني كه چه ؟! ميخواهي چه بگويي ؟! ميخواهي نهايت ظلم را بيان كني يا پرونده ي نوراني عصمت را لكّه دار بكني؟! آيا اين كافي نيست كه بگويي تازيانه زدند ؟!!
گيرم كه در تاريخ اين چنين مرقوم است پس به حيا و غيرت ما چه آمده است ؟! كه آن را عينه با افاده هاي ادبي و رقص كلمات در غروري پر از احساس به نظم كشيم ؟!! ] از لحاظ روشنفكري هر زمان نسبت به خودش و موقعيّتش از فهم و آگاهي ِ بخصوصي برخوردار است . اينك با توجّه به مقتضيّات زمان ، آيا ترويج پيام عرفاني امام حسين (ع) گريه است ؟! الآن زمان به ما چه ميگويد و چه ميخواهد ؟! بايد چگونه برخورد كنيم كه عصر منحرف نشود؟! چه واجب گشته است كه براي بهتر گرياندن از هر نوشته و ادايي اباء نكنيم ؟! اكنون ذكر مصيبت و گرياندن در حقّ معصومين (ع) در حين لزوم واجب نيست امّا حفظ حرمت لازم و واجب است . بدون ترديد دوستان بزرگ و اهل قلم ما در رونق بخشيدن به مكتب عاشورا نقش بسيار مهمّي را در تاريخ ادبيّات جهان ايفاء فرموده اند و هركس در هر فهم و درجه اي كه قدم برداشته است از روي دلسوزي و احساس بوده و در پيش خدا از منزلت خاصّي برخوردار ميباشد . شعرا در زمينه ي عاشورا كارهاي بسيار عظيمي انجام داده اند و براي هميشه نيّت و احساسشان در محضر بزرگان و اهل قلم قابل تحسين است ليكن بايد اين را هم قبول داشت كه حسّ هاي عميق معنوي در جهان بسرعت در حال پيشرفت است و رفته رفته پيامها و اسرار عاشورا متجلّي تر مي گردند. بفرماييد كمي در آينده صحبت كنيم :
در زماني كه شاعر
در حال سير در كهكشانها ، با فضاگرد مسافربري ،
اشعاری چون غزل و زلال و... خواهد سرود ،
و در حين گردش در ديگر كرات ، به سير و سلوك پيشرفته تر غير خيالي دست خواهد يافت،
نسبت به واقعه ي عاشورا در كره ي زمين بينش هاي عميق و متجلّي تري خواهد داشت.
اگر از اين به بعد هزاران عاشورا و هزاران كربلا داشته باشيم باز هم عاشورا و كربلاي حسيني در كتيبه ي اعصار ، عنوان نوشته شده است.
طوري نباشد كه آيندگان اثري از ما نبينند و برايمان به چشم تأسّف بنگرند. البتّه تلاش دوستان و اساتيد محترم تا به حال در زمينه ي خلق آثاري ماندگار ، بسيار جاي شكر دارد و خدمات شاياني را مالك گشته اند ، لذا يك نكته ي مهم :
بايد طوري نوشت كه براي هميشه زندگي كرد. زحمت در نظم یک شعر تقدیمی بر امام حسین (ع) هرچه بیشتر ، بهایش بیشتر. چنانكه برخي عرفا در گذشته نوشته اند و ما الآن زنده ترش را مي بينيم . لذا سرانجام كلام اينكه ، بايد تا نهايت ادب ، احترام معصومين (ع) را نگهداشت كه آنها نمرده اند و سرافرازانه به خدمتشان در محضر خدا ادامه مي دهند .بنابر اين وقتي كه در عالم شعر ، صحبت از عاشوراست بايد از مجازات بيرون گشت و كمابيش با حسّ هاي عرفاني راه حقيقت را پيش گرفت . و آنچه را كه رنگ و رفتارش با هواي الهي مي سازد به نظم كشيد . آيا ديوان شعري را سراغ داريد كه در آن اصلاً عبارت ( مردن و كشته شدن ) در حق اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بكار برده نشود؟! اگر قرار بر اين باشد كه مثلاً به شمر هم عبارت (مردن) را به نوشتن و گفتن در آوريم و عينه بر امام حسين (ع) نيز، پس فرق معامله در اين عرصه ي فهم با كدام عبارت ادبي قابل سنجش است؟! امام حسين (ع) مرده است يا شهيد شده است؟!بايد بر اين واقف بود كه در واقعه ي عاشورا نه حقارتي رخ داده است و نه ذلالتي . در كربلا به غير از معنويّت و لذّت و زيبايي ، چيز ديگري كه باعث حقارت باشد پيدا نبود .امروز ماجراي عاشورا و شخصيّت والاي شخص امام حسين (ع) را بايد به چشم معنوي نگريست و از آن پيام هاي عرفاني تري اخذ نمود . حقارت و ذلالت در مكتب عاشورا آنوقت روي ميداد كه بعنوان مثال امام حسين (ع) مي رفت دست و پاي «ابن زياد » را مي بوسيد و به دلايلي عاطفي و ... تسليم ناحق مي گشت . همه ي اهل حق در واقعه ي عاشورا آنسوي پرده را مي ديدند و ايمان داشتند بر اين كه خدا بالاي سرشان ناظر و حاضر است و در اين طمطراقهاي روحاني ، امتحاني بس مهم نقش اساسي دارد .
امام حسين (ع) در ماوراء است
تـمام سـرّ تــــو را دل عيـان نمـــــــــــي دانــد
وَ از مكــان تـو حتّـــي نشان نمـــــي دانـد
بـجـز هميـن كـه تُـرابــي بـه كــــربــلا داري
عــلامتــــي ز تـو اينـك روان نـمــــــــــي دانـد
اجـازه ده كــــه بـه نـامـت غـــزل صفا گيــرد
اي آنـكــــه راز عبـورت زمـــان نـمــــــي دانـد!
خادم اهل قلم
دادا بیلوردی


2