شعرناب

تاریکی است

تاریکی است . صدای چک چک شیر حمام از پشت سر سعید شنیده می شود و روبه رویش زوزه باد به گوش می رسد تا کمی ادای داستان های ترسناک را در آورده باشم . اما آن چیز که شما را بیشتر می ترساند دستهای آلوده ای است که از پشت سر سعید ، ارام ، ارام ، به او نزدیک می شوند تا گلویش را بفشارند . و شما به عنوان مخاطب این به اصطلاح داستان وظیفه دارید از تاریکی ، که در آن چیزی نمی بینید ، بترسید .
علی رفیعی


1