شعرناب

و اکنون پدیده ای دیگر!


تتلو، بمثابه الگو
برخورد قهری و دفعی چیزی را جز تحریک حس لجاجت در آدمی بخصوص نسل نوپا به ارمغان نمی آورد.
چندی پیش خواننده پاپی را توقیف و دستگیر کردند که دارای هوادارانی است و دستگیری او موجب تحرکاتی شد که در اخبار و رسانه ها منعکس گردید.
این هنرمند نسبتا ناشناخته به همین سبب معروف شد و چیزی را که نمی توانست با هیچ قیمتی بدست آورد، بدست آورد.
من در اینجا نمی خواهم در باره له یا علیه او سخن بگویم. البته در رسانه ها بخصوص در شبکه های اجتماعی له و علیه بسیار نوشتند اما آنچه برای من مسأله شد این است که:
دلیل ظهور پدیده ای به اسم «تتلو» چیست ؟!
چه باعث شد که امیرحسین مقصودلو (تتلّو) این راه را در پیش گرفت؟!!
تحلیل کلی از نظر من این است که از یک نظر کار او قابل ستایش است زیرا بر اساس تفکر و عقیده هدفی را در زندگی تعقیب می کند و برای رسیدن به آن تمام تلاشش را بخرج می دهد؛ اما اشکالش این جاست که با بهره گیری از روش نامعقول «هدف وسیله را توجیه می کند» جلو می رود؛ با این حال، سؤال هنوز سر جای خودش هست که چرا پدیده ای به نام تتلو ظهور کرد؟
از نظر روان شناسی اجتماعی علت ظهور پدیده ای همچون «تتلّو» علاوه بر شرایط نامساعد فرهنگی، وجود محدودیت هایی است که فرد یا جامعه با آن درگیر است.
در واکنش با این محدودیت ها بعضی مثل امیر که آستانه تحملشان کمتر است، کارشان به اینجا کشیده می شود . چه آن کهتتلو هیچ وقت سبکش به رسمیت شناخته نشد، و نتوانست بی دغدغه کار کند. او همه جا به عنوان خواننده زیر زمینی معروف بود!
پیشنهاد:
به مسؤلان فرهنگ و هنر پیشنهاد می شود اولاً قبل از این که هسته هایی از این قبیل در جامعه رشد کنند و مطرح شوند با سیاست های مبتنی بر واقع بینی نسبت به نیاز نسل جوان از بروز پدیده های هنجار شکن پیشگیری کنند که گفته اند پیشگیری به از درمان است.
دیگر آن که بعد از بروز چنین پدیده هایی به جای برخورد قهری و دفعی با آن، که به معنای قبول موجودیت آن است و به راسخ تر شدن آن می انجامد، به ریشه یابی و کشف موجبات ظهور آن ها بپردازند و زمینه ها را غیر مستعد سازند.
تاریخ و تجربه پرورشی نشان داده است که نسل نوپا دائماً در حال آزمون و تحول است و هیچ ایده و رفتاری در او دائمی نیست و هر گرایشی پس از یک دوره آزمون و خطا به کناری می رود و جای خود را به چیز دیگری می دهد که تازه از راه رسیده است.
آری قاعده این است؛ مگر این که نوع برخورد غیراصولی باعث تحریک حس لجاجت در این نسل گردد و آن را در آن موقعیت خطا میخکوب نماید.


1