مصاحبه با(.....؟!) به نام خدا وباعرض سلام خدمت تمام استادان ودوستان شاعرم وباکسب اجازه ازمدیریت محترم سایت ناب استادبزرگوارمان سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق) پست معرفی شاعر این هفته را اختصاص داده ام به استادعزیزوبزرگوارم الله یارخادمیان (صادق) یکی ازدیگرازاهالی قبلیه ی ناب،استادی فرهیخته وبااخلاقی که روزهاست درکنارمان قلم می زنند! شاعراشعاری ناب وغزل هایی زیبا ودلنشین سوال یک:استادبزرگوارم خواهش می کنم خودتان رابه طورکامل معرفی کنیدوهرآنچه را که لازم می دانید در رزومه ی شخصی شما ثبت شود رابرایمان بازگوکنید؟ بنام هستی ، که هستی و نیستی در اختیار اوست. سلام وعرض ادب دارم خدمت دوستان و سرورانی که این مصاحبه را طرح کردند و عزیزانی که این مصاحبه را می خوانند یا اینکه خو اهند خواند. الهیار خاد میان ( صادق ارسنجانی) متولد دوازده / آبان / هزار و سیصد و سی فرزند ابوالقاسم محل تولد جمال آباد بزرگ ، میزان سواد کلاسی دو سال مکتب خانه ای قدیم ، به علت مرگ زود هنگام پدرم و نبود امکانات و فقرما لی از تحصیل ماندم برای تامین مخارج زندگی در سن دوازده سالگی مشغول کارگری در ساختمان سازی شدم باهوش و توانی که داشتم خیلی زود در سن شانزده سالگی در بنایی به مهارت رسیدم تا بیست و هفت سالگی از قریحه شاعری خویش بی اطلاع بودم در شهر زرقان در حال ساخت ساز مدرسه بودیم که اتفاقی عجیب تلخ و به صورت زشت اما در واقع شیرین و در بطن زیبا رخ داد که آن در گیری لفظی بنده و یک خانم معلم یا خانم باز رس بود که سخت به من توهین و ناسزا گفت و تحقیرم کرد وشرم مانع پاسخ دهی بنده بود این اتفاق برایم سنگین و سخت و ناگوار بود شب از شدت ناراحتی خوابم نمی برد برای اینکه عقده را خالی کنم حرفهایی را که می توانستم و می بایست به آن بانو بزنم ، و نزده بودم را به صورت مناظره ای روی کاغذی نوشتم بر دیوار مدرسه چسباندم هر چند نمی دانم آن بانو از نوشته اگاهی پیدا کرد یانه اما اثر به سزایی بر بچه ها مدرسه گذاشته بود که زبان به زبا ن می گشت و من خوشحال از اینکه به گونه ای حرف دلم را زده ام ازهمین اتفاق بود که متوجه شدم قریحه ی شاعری دارم از ان پس خودم را شناختم مطالعه سرایش را آغاز نمودم سوال دوم :تعریفتان ازشعر چیست؟ودرست ازچه زمانی سرودن شعر را آغاز کردید ؟ چرابه شعر روی آوردید؟آیا اتفاق خاصی باعث شد دست به قلم ببرید ؟ شعر ؟همان شعور و اندیشه ی وجود و درونمایه و شخصیت نهفته ی شاعر است که به صورت سروده نمود پیدا می کند از کوزه همان برون تراود که در اوست ،از چه زمانی؟در همان زمان ودر همان سالی که در سوال اول ذکر شد ، و به همان علت و اتفاق خاص که در سوال اول گفته شد سوال سوم :آیا زمینه ی هنر شعر در خانواده وبستگان دیگر شما نیزهست؟ومشوق شما درسرودن شعر چه کسانی بودند؟ آنچه می دانم و معروض می دارم پدر بزر گم علی صادق نام داشته وشعر می سروده تخلص بنده به همین جهت(صادق) استوبعد ، بزر گترین و بهترین و اولین مشوق بنده مرحوم زنده یاد دکتر محمد حسین اسکندری استاد مسلم ادبیات بود روحش شاد دوست عزیز و ارجمندم سید حسن حسینی ارسنجانی نویسنده بنام کشوری با مقام های کشوری مرحوم حاج جواد نعمتی زنده یاد نصر الله مردانی استاد ارجمند دکتر کاووس حسنلی حاج اکبر اسکندری که واقعن مشوق اثر گذار بودند وجناب مهندس شیرازی که در چاپ مجموعه اول نهایت همکاری و بزر گواری را روا دشتند ودیگر عزیزانی که کم و بیش نقش تشویقی راهنمایی داشته اند که از ذکر نامشان به علت گستر گی اطاله کلام معذورم سوال چهارم:درچه قالبهای شعری قلم می زنید وبیشتردرچه زمینه های می نویسید؟ودرواقع مضامین شعریتان از چه حسی لبریز شده است؟ومنابع الهامتان چیست؟واینکه اشعارتان بیشترکوششی است یا جوششی؟ درچه قالبها؟خودم را موقوف به قالب خواصی نکرده ام در تمام قالب شعر سروده ومی سرایم اما توانمندی خویش رابیشتر در غزل و مثنوی به کار گرفته ام ودر تمام زمینه کار کردم اجتماعی اعتقادی عاشقانه عارفانه پندو اندرز و تر بیتی اخلاقی ،مضامین شعر هایم از همان حسی که در تمام شعر هایم موجود است و مشاهده می شود که نیاز به توضیح نیست ومنابع الهامم جزخداوند و روح پاک خلوص نیت انسانی و اعتقادی چیزی دیگری نمی تواند باشد اگر جز این باشد انحراف است اما هر چیزی را برای سرودن شعر می توان سوژه کردو اینکه بیشترشعر هایم جوششی می باشد اما برای اصلاح کردن و به کمال رساندن و بارور کردنش می اندیشم و کوشش می کنم سوال پنجم :نظرتان درباره ی عشق چیست؟ وچه تاثیری بر شعر وشاعر دارد؟ عشق موتور متحرکه هر هنرمند است از جمله شاعر پس هر هنری باز تاب عشق است اثر عشق همین بس که نا توان و کم سواد فزیکی چون بنده را توانمند و شاعر قابل قبول اهل بینش و فن می کند چنانکه کمتر کسی باورش میشود که تنها دوکلاس مکتب خانه ای درس خوانده ام سوال ششم: نظرتان درباره ی شعرنو،پست مدرن وکلاسیک ایران چیست وکدام سبک رابیشتر می پسندید ؟ قالب ها همه ظرف می باشند باید دید محتوای ظرفها چیست تمام قالبها را دوست دارم و می پسندم اگر پیام و محتوا روشن و اثر گذار باشد ،شعر نباید خلاصه شود در صورت ِ، صورت هر چند زیبا باشد ماندگار نیست شعر نباید باز تاب احساسات بی پشتوانه و موج صفت باشد. سوال هفتم :نظرتان درباره ی نقد ادبی چیست؟وتاثیرآن برادبیات؟ نقد ادبی بسیار ارزشمند و ستوده باعث تکامل و رشد است اما اگر نقد سلیقه ای و دوستانه یا مغرضانه نباشد.اگر شخص نقاد تحت تاثیر شخصیت و موقیعت شاعر قرار نگیرد که تنها نظر به شعر و نوشته داشته باشد بسیار ارزشمند استاما متاسفانه اغلب اینجور نیست یادم هست در یکی از سایتهاشعری از دوستی گذاشتند تا نقد شود اما هر چند ضعف سستی در آن مشهود همگا نی بود یک کلمه در اصلاح و نقص ان سخنی شنیده نشد همه در تمجید و تکریم گذشت ودر مقابلش نقدی دیگرراهمان افراد نقاد چنان به شعر شاعر نا مشهور اما توانمندگیر دادند که از بی انصافی از حد گذشت عده ای را ناراحت کرداگر نقاد ترازو ئی باشد که کشک را سبک نکشد پشم را سنگین خوب است در یک کلمه نقد خوب است اما به شرط اینکه نقد شخصی و موقعیتی و سبکی ویا گروهی نباشد که سره از ناسره شناخته شود بعضی مواقع نقد ها گمراه کننده اندمخصوصن در رابطه با شاعران تازه کار.......... سوال هشتم: مشکلات شاعران درعرصه ی شعروادب چیست؟ وچه پیشنهاداتی دارید برای بهبود اوضاع شعرو شاعری ونشر؟ودرواقع اگریکی ازدست اندرکان حوزه ی شعروادبیات بودید چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع کنونی شعر درایران داشتید؟ به نظر می رسد بیشتر شاعران زمان ما هر چند در قریحه شاعری توانمند هستند اما باری علمی شان کم است وقتی شعری را شروع می کنند پردازش خوب ندارند و نمیتوانند تا پایان مسیر را درست بروند میان را کم می اورند دچار شعر زدگی و بهم ریختگی می شوند هر شاعری باید چندین برابر انکه میسراید و میگوید بایدبخواند و بیاندیشد شاعری شعر ی را با آب و تاب خواند هر چند ریتم خوبی داشت اما وقتی در باره چند بند از شعرش توضیح خواستند جواب نداشت معلومست چنین شعری که خود شاعرش نفهمد چه می گوید چه اثری ویا چه درسی میتواند برای دیگران باشد شاعر باید از شعار و شعارزدگی و سطحی نگری خام بیرون باشدتا بتواند اثر ماندگار پدید آورد و بعد در نشر نباید اجازه دهند هر نوشته ای را به هر عنوان وقتی از بار معرفتی و محتوا خالی است چاپ شود اول اینکه سراینده و نویسنده بیشتر تلاش می کنند برای بهتر سرودن و قبول افتادن کارش ، ودیگرانی که این توان را ندارند میروند دنبال کاری که توان آن را دارند وسوم اینکه وقتی کتابها محتوادار و پر باش اقبال برای فروش و کتاب مطالعه کتاب بیشر میشود چرا هنوز که هنوزست کتابهای شعرای قرن پنجم و ششم و هفتم در همین زمان مدرنیسم مطالعه می شود و مشتری دارد ولی کتابهای دیروز امروز بی مشتری است برای اینکه کتاب شعر های آبکی بی محتوا انچنان زیاد است که که اگر کتاب ارزشمندی هم باشد زیر دست و پای آن کتابهای رنگین بی محتوا گم شده یا تحت شعاع قرار گرفته است این باعث می شود که کسی رغبت کتابخانی نداشته باشد سوال نهم :به نظر شما دنیای یک شاعر چه تفاوتی بابقیه ی مردم دارد؟ویکی از خاطرات خوب وبد زندگیتان رادرصورت تمایل برایمان بگویید تا کمی بحثمان جذاب ترشود؟ تفاوت بین شاعر ودیگر مردم چندان نیست مگر آنکه شاعر که بار رسالت پیام دارد و ازضمیر نا خود اگاه به او الهام میشود به نحو احسن انجام وظیفه کنند پیام رسانی خوب داشته باشی آنگاه است که به خودی خود از دیگر افراد تفکیک می شود و ارزش و کرامت بیشتری پیدا می کندتلخ ترین حادثه همان حادثه در سوا ل اول بود که بسیار دشنام و بدو بی را و توهین و ناسزا شنیدم که هر گز فرا موشش نمی کنم وشیرین ترین حادثه همان حادثه بود که مرا هشیار کرد و خودم را شناختم به سوی کمال و شاعر شدن و تلاش و شکوفا شدن سوقم داد که این گم شده خود را بیابد و هر گز فرا موش نشود سوال دهم :به نظرشما کدام اشعار مخاطبان بیشتری دارندوبیشتربر دل مخاطبان می نشیند؟ اشعارسیاسی عاشقانه عارفانه یا اجتماعی ویاغیره ؟ هر شعر و سروده ای مخاطب خودش را دارد در این باره نمی توان تفکیک قایل شد که کدام بیشتر مشتری دارد اما مطمعنن شعر های عارفانه و عاشقانه اجتماعی بر هر قشری موثراست وبا هر روحی سازگار اما شعر سیاسی را همه کس نمی پسندد وبا هر روحی سازگار نیست سوال یازدهم :چگونه وازکی عضو سایت ادبی ناب شدید؟وسایت شعرناب راچگونه می بینید؟ بیستم تیر هزارو سیصد و نود سه عضو سایت ناب شدم وسایت ناب را ارزشمند دیدم انشا الله که روز به روز به کار ایی و اثر گذاری و اثر بخشی اش افزوده شود سوال دوازدهم: نمی دانم چقدر با افراغ اندیشه آشنایی دارید اما می خواهم بدانم نظرتان درباره ی استاداحمدی زاده ی عزیز وسبک شعریشون چیست؟ هر چند جناب احمدی زاده عزیز را دوست می دارم وبرای ایشان ارزش دوستی و برادری قایلم اما اطلاعات کافی در مورد افراغ اندیشه و سبک شعری ایشان ندارم اگر سخنی بگویم از سر احساسات است نه از روی آگاهی پس ابراز نظر را جایز نمی دانم سوال سیزدهم: اگرازشما بخواهیم همین الان یک شعر تقدیم کنین به اهالی سایت ناب چه می گویید؟خوشحال میشیم اگه شعری برایمان بنویسید تا حال وهوایمان عوض شود. تقدیم شما اولین شعری که نوزده تیر هزار و سیصد و نود سه در سایت ناب گذاشتم خواندم به تمام گل شعرم هنرت را فهمیده ام اندیشه ی نازک نگرت را درانجمن سبزه که موسیقی آب است افسرده نخوانم غزل مختصرت را بی تابش روی تو نماند اثر رنگ ازصورت ما دور مگردان نظرت را اصحاب هنر سیرگر باغ تو باشند بگذار ببوسم لب گلبرگ ترت را هستم به بهار گل لبخند تو محتاج دریاب کمی خستگی بی سحرت را نظم و غزل و نثر و نوشتن همه حرفست باید توبه دلها بگذاری اثرت را امشب به غزل خانه بنوشم غزل ناب فردا به سفر نامه بخوانم سفرت را گر برق نگاه تو مرا شعله بهم ریخت با شمع به چالش بکشانم قمرت را سوال چهاردهم:درپایان ازشما تقاضا دارم اگر اشکالی نداره یکی ازاشعارتان دراینجا قراردهید تا دوستان به نقد وبررسی آن بپردازند. همین شعر فوق را نقد فر مایید اشکالی ندارد! در پایان از همه عزیزان مخصوصان شما خواهر محترمه( بانوی واژه ها )برای طرح این مصاحبه سپاسگذارمامید وارم در حد رضایت دوستان پاسخ داده باشم! پانوشت: درپایان بازهم تشکرمی کنم ازاین عزیزو بزرگوار که دعوتم راقبول کردند وبا صبرو حوصله وزیبا پاسخگوی سوالاتم بودندوبا آرزوی موفقیت هرچه بیشتر برای ایشان، سالم وشاد باشید همیشه استادبزرگوارم
|