شعرناب

فن خلاصه‌نویسی شنیده‌ها و خوانده‌ها

«خلاصه‌نویسی» (چکیده‌نویسی) در فن نگارش به معنای نوشتن متن یک کتاب یا سخن‌رانی در اندازه‌ای کوتاه‌تر است، بی‌آن‌که به مضمون اصلی متن خللی وارد شود. خلاصه‌نویسی نوعی ایجاز است؛ یعنی بیان مقصود در کمترین اندازه.
آن‌چه که ما با عنوان کلی خلاصه‌‌نویسی از آن یاد می‌کنیم، شامل فنون مختلف زیر می‌شود:
یادداشت‌‌برداری، حاشیه‌نویسی، خط‌کشی زیر جملات، برجسته سازی و علامت‌گذاری
تفاوت خلاصه‌نویسی با بازنویسی و بازآفرینی
بازنویسی، برگردان متون کهن (شعر یا نثر) به نثر و عبارت است بی آن‌که مفهوم و محتوای آن‌ها دگرگون شود. توجه به سن و سطح فکر مخاطب، برای درک مطلب و لذت‌بردن از آن ضروری است. باید چیزی را باز‌نویسی کرد که از نظر پیام و محتوا ارزش داشته باشد. باز‌نویسی گاهی از نثر به نثر است. گاهی از شعر به شعر، از نظم به نثر و از نثر به نظم.
در خلاصه‌نویسی، نه پیام عوض می‌‌شود، نه قالب و محتوا و نه برای به‌ترساختن سبک نگارش است؛ بر خلاف باز‌نویسی که اغلب یا به خاطر ضعف قلمی ‌اثر نخستین است یا نامناسب‌بودن آن با شیوه‌ی امروزی. خلاصه‌نویسی اغلب برای استفاده به‎تر از فرصت و زمان است، اما در باز‌نویسی هدف مهم‌تر ارائه اثری متناسب با نیاز و ضرورت‌های جدید فرهنگی و ادبی است.
مراحل خلاصه‌نویسی (تلخیص)
مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به خلاصه‌نویسی.
مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی که باید انجام شود.
مشخص کردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، در هنگام مطالعه.
حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نکات اصلی.
حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا.
پیش از اقدام به تلخیص،‌ خوب است ابتدا یک دور، کتاب یا مقاله را بخوانیم،‌ یا یک بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه کنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا کنیم و به‎تر بتوانیم موارد عمده و غیرعمده و اصلی و حاشیه‌ای را از هم تفکیک کنیم.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز معلوم باشد. به عنوان مثال یک کتاب سیصد صفحه‌ای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یک چهارم یا یک دهم خلاصه کنیم، در هر یک، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود.
گاهی مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماری مفصّلی را به صورت جدول و نمودار ترسیم می‌‌کنند. این نیز نوعی از خلاصه‌نویسی است.
تشخیص نکات و مباحث غیراصلی در متن
در هر نوشته‌، سخن‎رانی یا درس، یک سری حرف‌ها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آن‌‌ها به کار سخن و قلم پرداخته است،‌ یک سری هم مطالبی است که در توضیح،‌ تشریح و تأکید نسبت به آن مطالب اصلی بیان می‌‌شود، که به آن‌ها نکات غیرعمده گفته می‌شود. اجمالی از مطالبِ غیراصلی را می‌‌توان چنین برشمرد:
1. توضیحات برای روشن‌کردن مسأله‌ی اصلی.
2. نمونه‌‌های تاریخی و شاهد مثال‌ها.
3. مطالبِ حاشیه‌ای و غیرمرتبط با موضوع.
4. لفاظی‌ها و عبارت‎پردازی‌ های غیردخیل در مطلب اصلی.
5. موارد تکرارشدن مطلب.
6. عبارات و جملات مترادف و هم‌مضمون.
7. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی که آوردنش ملال‌آور است.
اگر از یک نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا کنیم، آن ‌چه می‌‌ماند، جوهره‌ی اصلی مطلب است که قابل‌درج در خلاصه است. البته تشخیص این که این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمده‎ای است و ‌احتیاج به دقت بیش‎تری دارد. اگر یک متن، چه داستان یا غیرداستان، چند بار مطالعه شود، امکان تلخیص دقیق بیش‎تر خواهد بود. می‌‌توان هر بند یا پاراگراف را در یک جمله خلاصه کرد. مجموعه‌ی این جملات، خودبه‌خود چکیده‎ی مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نکات دیگری که یاد شده است. هنگامی که داستانی خلاصه می‌شود، باید اسکلت و استخوان‌بندی اصلی قصه را آورد و از ذکر جزییاتِ داستان چشم پوشید.
فرض کنید فیلمی ‌را که در یک ساعت تماشا کرده‌اید، ‌یا داستانی صدصفحه‌ای را که خوانده‌اید، اگر بنا باشد تنها در مدت پنج دقیقه خلاصه‌اش را بازگو کنید، چه قسمت‌هایی را انتخاب می‌‌کنید که با بیان آن‌ها در این زمان محدود، تا پایان داستان را هم اشاره کرده باشید؟ پس پرداختن به قهرمان‌های اصلی و فرازهای حساس و صحنه‎های عمده، کافی است و نباید به جزییات پرداخت. میزان وقت یا ظرفیت نگارشی، در نحوه‌ی خلاصه‌نویسی ما نقش اساسی دارد. آن‌چه که ما با عنوان کلی خلاصه‌نویسی از آن یاد می‌کنیم، شامل فنون مختلف یادداشت‌برداری، حاشیه‌نویسی، خط‌کشی زیر جملات، دسته‌بندی و علامت‌گذاری می‌شود که در ادامه به توضیح آن‌ها خواهیم پرداخت.
پیش از اقدام به تلخیص،‌ خوب است ابتدا یک دور، کتاب یا مقاله را بخوانیم،‌ یا یک بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه کنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا کنیم و به‎تر بتوانیم موارد عمده و غیرعمده و اصلی و حاشیه‌ای را از هم تفکیک کنیم. میزان تلخیص نیز باید از آغاز معلوم باشد.
مطالعه‌ی فعال: حاشیه‌نویسی، علامت‌گذاری، خط‌کشی زیر جملات و برجسته‌‌سازی
به‎ترین فن مطالعه درگیرشدن با مطلب یا به‌اصلاح مطالعه‌ی فعال است. علامت‌گذاری سریع‌ترین روش برای مطالعه فعال است و نکات مهم را نیز مشخص می‌کند. زمانی که مطلبی را مطالعه می‌کنید جایی که برایتان سۆال باقی می‌‌ماند و مطلب را کامل متوجه نمی‌‌شوید، از علامت سۆال (؟) استفاده نمائید و کنار آن مطلب علامت بزنید. هرجا احساس کردید منطقه‌ی سۆال‌خیز است و به نکته‌ی خطرناکی اشاره شده است علامت خطر (!) و جایی که به یک کلمه یا عبارت کلیدی برخوردید دور آن خط بکشید، پاراگراف‌های مهم را با علامت ضربدر (*) مشخص کنید. به‌طورکلی هنگام مطالعه استفاده از علامت‌گذاری سرآغاز خوبی برای مطالعه‌ی دقیق و فعال است.
فراموش نکنید که این کار را با مداد انجام دهید چرا که ممکن است با پیش‎روی در مطالعه‌تان متوجه شوید علامت قبلی اشتباه بوده و نیاز به تغییر داشته باشد. دقت داشته باشید که شلوغ کاری نکنید. در استفاده از علامت‌ها و انتخاب جملاتی که خط‌کشی می‌شوند زیاده‌‌روی نکنید چراکه در مطالعه‌های آتی حوصله‌تان سر می‌رود.
یک تکنیک در خلاصه‌نویسی، حاشیه‌نویسی بر کتابی است که می‌خوانید. بسیاری از افراد از نوشتن مطلب بر روی کتاب اکراه دارند. البته اگر کتاب امانت باشد حق با شماست، در این مورد به‎تر است قسمت‌ها و صفحات مهم را با برچسب مشخص نمایید. اما اگر کتاب متعلق به شماست، می‌توانید در موقع خواندن بر آن حاشیه‌نویسی کنید. کتاب‌های درسی متعلق به خودتان لازم نیست به صورت یک کتاب دست‌نخورده نگه‌داری شوند.
سایر تکنیک های خلاصه‌نویسی عبارتند از:
- خط‌کشیدن زیر نکات مهم
- برجسته‌کردن نکات مهم با استفاده از ماژیک‌
- علامت‌گذاری
استفاده از حاشیه‌ی کتاب برای گذاشتن علامت ”‌ ؟ “ یا نوشتن ”‌موافقم“ یا ”‌مخالفم“ یا گذاشتن تیک یا ”‌أ—“ و ...
برجسته کردن با ماژیک، خواندن کتاب را سریع‌تر و آسان‌تر می‌سازد. زیرا هنگام دوباره‌خواندن کتاب یا مقاله، تنها بخش‌های برجسته‌شده‌ی آن نیاز به بازخوانی دارند.
اشکال برحسته‌کردن این است که چون شما مطالب را به بیان خود بازنویسی نمی‌کنید ممکن است درک کاملی از معنی آن نداشته باشید. و در این روش گاهی مجبور می‌شوید کل کتاب را دوباره بخوانید. برای رفع این اشکال، نخست مطمئن شوید که آن‎چه خوانده‌اید درک کرده‌اید و سپس مقدار کافی از آن را برجسته نمایید، به طوری که بدون خواندن دوباره‌ی کل کتاب، برای شما قابل‌درک باشد.
چند نکته‌ی لازم برای خلاصه‌نویسی
1- در تلخیص یک متن یا بحث منسجم، سعی شود انسجام و پیوستگی مطالب، در «خلاصه» هم حفظ شود.
2- جملات کوتاه و کلمات ساده، به کار گرفته شود.
3- متن مورد تلخیص، در جزوه‌‌ای به نام «خلاصه» معرفی شود: یعنی نام نویسنده، ناشر، میزان صفحات، درصد تلخیص، خلاصه‌نویس، تاریخ تلخیص و مشخصات دیگر نوشته‌ی اصلی یا نوار و سخن‌رانی و جلسه و سمینار و درسی که به صورت خلاصه در آمده است، نقل شود.
4- نکات دستوری و نیز هماهنگی و یکنواختی زمان افعال و سبک و سیاق نوشته رعایت گردد.
5- سلیقه و نظم در نگارش خلاصه، صفحه‌آرایی و فصل‌بندی نیز از یاد نرود.
6- در خلاصه، مطالبی آورده نشود که در متن اصلی نیست.
هر مطلبی که نوشته می‌‌شود با هدف انتقال یک سری مطالب جدید و مهم به مخاطب است و برای این‌که این انتقال به نحوی مطلوب و ماندگار صورت پذیرد شرح و بسط و مثال و داستان‌‌هایی به آن مطلب جدید و اصلی اضافه می‌شود. به عنوان مثال ساختار یک پاراگراف برای توضیح یک جمله‌ی کلیدی است که به‌طورمعمول اولین یا آخرین جمله‌ی آن پاراگراف را تشکیل می‌دهد.
دومین قدم در راه خلاصه‌‌نویسی این است که کلیدی‌ترین جمله‌ی هر پاراگراف را استخراج کرده به زبان خودتان در حاشیه‌ی کتاب یا جزوه یادداشت کنید. در پایان هر پاراگراف از خودتان بپرسید این پاراگراف قصد داشت چه مطلبی را به من بیاموزد و آن را در یک جمله و با زبان خودتان، نه کتابی، بیان کرده و یادداشت نمایید. به‌علاوه می‌توانید سۆال، انتقاد و یا هر مطلب دیگری را که مربوط به همان موضوع باشد و در جای دیگری خوانده‌اید را حاشیه‌نویسی کنید. این فرآیند به تمرکز فکر، دقت، حفظ و یادگیری به‌تر کمک می‌کند.
فرآوری: مهسا رضایی -بخش ادبیات تبیان
منبع : فکر نو- مصطفی عزیزی


3