مصاحبه با (......)؟!به نام خدا وباعرض سلام خدمت تمام استادان ودوستان شاعرمو باکسب اجازه ازمدیریت محترم سایت ناباستادبزرگوارمان ( سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق) پست معرفی شاعر این هفته را اختصاص داده ام به (برادربزرگوارم مهدی صادقی مود) که یکی ازعزیزان با اخلاق وهنرمندان فرهیخته وعلاقمند فعال درسایت هستند که علاوه بر سرودن غزلهای عاشقانه ی زیبا طنازیهای شاعرانه شان هم درخورتحسینه! سوال یک : استاد بزرگوارم خواهش می کنم خودتان رابه طورکامل معرفی کنید و هر آنچه را که لازم می دانید در رزومه ی شخصی شما ثبت شود برای ما بازگوکنید. درواقع یک بیوگرافی کامل ازتون می خوام؟ با سلام به دوستان و اساتید محفل. استاد نیستم مهدی صادقی مود هستم متولد فروردین پنجاه و هفت در شهر زاهدان. تخصص و شغلم در زمینه کامپیوتر و اینترنت هست. پانزده سال پیش همسایه امام رضا (ع) و ساکن مشهد شدیم. سوال دو : تعریفتان ازشعر چیست؟ و درست ازچه زمانی سرودن شعر را آغاز کردید ؟ چرا به شعر روی آوردید؟ آیا اتفاق خاصی باعث شد دست به قلم ببرید ؟ شعر کلام زیبا و موثری است بیانگر حالات و عواطف شاعر. از نوجوانی کتاب های شعر قطع جیبی تهیه و همیشه همراهم بود. در مسافرت هم قلم و دفتری داشتم که اشعار بداهه ام را می نوشتم و آن دفترِ نسبتا کامل هم در یکی از سفرها در اتوبوس جا ماند و گم شد. اتفاقی ، دلیل نوشتن من نبوده و احتمالا کشف استعداد درونی باعث شده. سوال سه : آیا زمینه ی هنر شعر در خانواده و بستگان دیگر شما نیز هست؟ و مشوق شما در سرودن شعر چه کسانی بودند؟ بله برادر کوچکترم ترانه سراست و در زمینه موسیقی فعالیت دارد چون از ابتدا برای ارضای نیاز عاطفی خودم می نوشتم و به کسی ارائه نمی کردم مشوق نداشتم . حتی امروز هم فقط اعضای درجه یک خانواده مطلع هستند و اکثر آشنایان و فامیل و دوستان از فعالیت های ادبی من بی خبرند . سوال چهار : در چه قالبهای شعری قلم می زنید و بیشتر در چه زمینه های می نویسید؟ در واقع مضامین شعریتان از چه حسی لبریز شده است؟ و منابع الهامتان چیست؟ و اینکه اشعارتان بیشتر کوششی است یا جوششی؟ من حرف و نیاز امروز را به زبان نو با قالب های کهن شعر فارسی مانند غزل ، قطعه ،مسمط ، چهارپاره و ...تلفین میکنم. در سن نوجوانی و آغاز جوانی بیشتر سروده هایم عاشقانه بود ولی در مقطع سنی کنونی بطور غریزی اکثر سروده هایم را اشعار اجتماعی ، انتقادی و طنز تشکیل می دهد. از اتفاقات جامعه و عقایدم الهام می گیرم و تمامی اشعارم جوششی بوده . به یاد نمی آورم روزی قلم و کاغذ به دست گرفته و به فکر فرو رفته باشم که چه بنویسم. سوال پنج : نظرتان درباره ی عشق چیست؟ و چه تاثیری بر شعر و شاعر دارد؟ لازمه هر کار موفقی عشق است. تا عاشقِ تلطیفِ کنش های اجتماعی نباشی نمی توانی شعر اجتماعی بنویسی ، تا عاشق بهبود و اصلاح نباشی نطفه ی شعر انتقادی شکل نمی گیرد و باید عشق و نیاز به محبت و عاطفه را تجربه کرده باشی تا بتوانی بیتی عاشقانه خلق کنی (منظورم شعر خوب ،موفق و در خور تحسین است نه هر قلم به دست گرفتنِ بدون مخاطبی) سوال شش : آیا تاکنون کتابی هم چاپ کرده اید ؟ لطفن کمی ازتحصیلات سوابق وفعالیت های ادبی وهنریتان برایمان بگویید ؟ وآیا غیرازشعر به کارهای هنری دیگری هم می پردازید؟ تا به امروز که زانوی شاگردی به زمین زده و کماکان می آموزیم. فکر می کنم زمانی باید به فکرکتابت افتاد که از نظر فنی و مخاطب پذیری به سطح قابل قبولی رسیده باشیم . در بازار نشر امروز با هزینه خیلی کم و اشعار خیلی سطحی میشه مجوز گرفت و شاعرِ صاحب دیوان شد اما ... البته با همگانی شدن رسانه های اجتماعی و برکتِ اینترنت شاعران مجازی بسیاری داریم که از شعرای صاحب کتاب معروف ترند و به دلیل نبود قوانین دست و پا گیرِ ممیزی ، الحق و الانصاف اشعار به مراتب زیبا تری خلق نموده اند . امروزه نیازِ به خوانده شدن از طریق کتاب، نیازِ ملموسی نیست. در گذشته عضو انجمن ادبی استان بودم و سروده هایم در کنار اشعار سایر دوستان در بولتن ادبی به چاپ می رسید. چند شعر چاپ شده در روزنامه هایی نظیر جام جم و خراسان دارم .دستی هم در موسیقی و نواختن کیبرد داشته ام. سوال هفت : نظرتان درباره ی شعرنو ، پست مدرن و کلاسیک ایران چیست وکدام سبک رابیشتر می پسندید ؟ قالب و روش در تمامی هنرها سلیقه ای است و پیرو قوانین عرضه و تقاضا. من از اشعار پست مدرن که در قالب کلاسیک سروده شده اند خیلی لذت می برم و این سبک را از جمله دلایل ماندگاری شعر فارسی در گذر زمان می دانم. سوال هشت : نظرتان درباره ی نقد ادبی چیست؟ و تاثیر آن بر ادبیات؟ معتقدم هنر و هنرمند (در تمامی هنرها) با انتقاد سیقل پیدا می کند و به تعالی می رسد، البته نقد واقعی و از زبان منتقد واقعی. سوال نه : مشکلات شاعران درعرصه ی شعروادب چیست؟ و چه پیشنهاداتی دارید برای بهبود اوضاع شعر و شاعری و نشر؟ و درواقع اگریکی ازدست اندرکان حوزه ی شعر و ادبیات بودید چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع کنونی شعر درایران داشتید؟ اکثر هنرها درآمدزایی دارند و شعر و شاعری جزو هنرهائی ست که از این قاعده مستثنی هستند. ممیزی های سخت گیرانه را هم جزو آفات هنر می دانم و یکی دیگر از مشکلات حوزه نشر ، آثار سفارشی و فرمایشی است. سوال ده : به نظر شما دنیای یک شاعر چه تفاوتی بابقیه ی مردم دارد؟و یکی از خاطرات خوب و بد زندگیتان را در صورت تمایل برایمان بگویید تا کمی بحثمان جذاب تر شود؟ شاعر به گونه ای متمایز پیرامون خود را می بیند و چون کمال گراست زودتر می رنجد. در دوران تحصیل مسابقه ادبی برگزار شد و من هم نوشته ای انتقادی در مورد سیستم آموزشی حاکم ارسال کردم و با وجود اینکه تحسین می کردند نپذیرفتند که زائیده قلم یک دانش آموز باشد و من هم بدون هیچ اصراری نوشته ام را گرفتم و پاره کردم. سوال یازده : به نظر شما کدام اشعار مخاطبان بیشتری دارند و بیشتر بر دل مخاطبان می نشیند؟ اشعارسیاسی عاشقانه عارفانه یا اجتماعی و یا غیره ..........؟ حدس می زنم به دلیل سلیقه ی شاعرانِ کهن یا فشار و سانسورِ حکومتها ، بیشتر اشعار عاشقانه و عرفانی به ارث برده ایم و به نوعی شعر عاشقانه جزئی از فرهنگمان شده است.اشعارِ خم ابروی یار و سلسله ی موی دوست مخاطب بیشتری دارد ولی در سنین مختلف ذائقه ادبی متفاوت خواهد بود. سوال دوازده : چگونه وازکی عضو سایت ادبی ناب شدید؟ و سایت شعرناب راچگونه می بینید؟ اینگونه بود که تصمیم گرفتم اشعارم رو در فضای نت ثبت کنم تا حداقل برای خودم به صورت آرشیو و قابل دسترس یادگار بماند. (اکثر اشعاری که در گذشته سروده ام رو در اختیار ندارم) عضویتم مربوط به سال نود و چهار می باشد . در سایت های مختلف ادبی عضو هستم ولی صمیمیت و بازخورد اشعارم رو در سایت شعر ناب بهتر دیده ام . جا داره همین جا از شما مدیر عزیز و جناب احمدی زاده موسس این محفل ادبی سپاسگزاری صمیمانه ای داشته باشم. سوال سیزده : نمی دانم چقدر با افراغ اندیشه آشنایی دارید اما می خواهم بدانم نظرتان درباره ی استاد احمدی زاده ی عزیز وسبک شعریشون چیست؟ در صفحه ی استاد فکری عزیز با این سبک آشنا شدم. می خوانم و بسیار لذت می برم اما افسوس که به دلیل عدم آشنایی با اصول و قواعد نمی توانم در این سبک اثری مشق کنم.شخصیت و صمیمیت استاد و نوع مدیریت شون رو خیلی عالی دیده ام .افراغ اندیشه ابداعی شون هم زیباست و جای کار داره. سوال چهارده : اگر از شما بخواهیم همین الان یک شعر تقدیم کنین به اهالی سایت ناب چه می گویید؟خوشحال میشیم اگه شعری برایمان بنویسید تا حال و هوایمان عوض شود. قسمتی از شعری که انواع فعل "شد" را ردیف گرفته ام ، با افتخار تقدیم می کنم و شعر کامل را هم در آینده پیشکش نگاه زیبابین دوستان خواهم کرد: باز در خاطرم نشسته شدی ناجیِ بختِ نیمه بسته شدی بس که با یاد تو غزل گفتم از غزل گفتنام خسته شدی با غمت قطره قطره آب شدن خالقِ شعرهای ناب شدن زُل زدن توی قابِ عکسِ تو و سوختن ، دِق شدن ، عذاب شدن ... بغض دارم دلم کبود شده واردِ دوره رکود شده یادِ تو میهمانِ زندگیِ مهدیِ صادقیِ مود شده سوال پانزده : در پایان از شما تقاضا دارم اگر اشکالی نداره یکی از اشعارتان در اینجا قرار دهید تا دوستان به نقد وبررسی آن بپردازند. با جذبه ی چشمِ سیهِ حضرتعالی افتاده ام از خطِ افق رو به تعالی کارم شده از خاطره ات بوسه گرفتن شب تا به سحر ، هفته به هفته ، متوالی مانندِ فقیری که به یکباره رسیده از ارثِ عمو زاده به او مال و منالی آرامشِ دستانِ تو را لمس نمودن شرم و نگهِ ناز تو بر گوشه قالی یادآوریِ اسمِ تو را زمزمه کردن "جان" گفتنِ زیبای تو با لحنِ سوالی من خشکی و بی تابی مردان کویری تو سرخی و شادابی زنهای شمالی در مقطعِ غمگین و حقیرانه شعرم در بزمِ من و یادِ "شما" جای "تو" خالی پانوشت: درپایان بازهم تشکرمی کنم ازاین برادرعزیزو بزرگوارم که دعوتم راقبول کردند وبا صبرو حوصله وزیبا پاسخگوی سوالاتم بودند وبا آرزوی موفقیت هرچه بیشتر برای ایشان سالم وشاد باشید ان شاالله
|