پدرم می جنگدمی گویند : تا حالا یک فیلم جنگی ندیده ای اما معافیت سربازی را از مجروحیت جنگی (جانبازی) پدرت گرفته ای. اما هیچ کس تا حالا فکر نکرده است. هر شب در خانه ما فیلم جنگی پخش می شود ، پدرم نقش اول را بازی می کند . از موج انفجارها می گوید و داد می زند تا آرام شود آن وقت در تاریکی یک گوشه ای می نشیند دست زیر چانه اش می زند آلبوم خاطراتش را باز می کند و عکس های همرزمانش را می بیند و یواشکی مثل یک مرد گریه می کند. موقعه ی خواب که می شود جلوی سرفه هایش را می گیرد همان سرفه های اثرات بمباران شیمیایی که مبادا خواب من بهم بخورد فردا بی حال و حوصله سر کلاس حاضر شوم. باور کن راست می گویند من فیلم جنگی ندیده ام ، من اصلاً نمی دانم جنگ چیست یا واقعا راستش را بخواهی کلاً از جنگ و جنگیدن می ترسم. اما هر شب در خانه ی ما میدان جنگ بر قرار است. پدرم می جنگد و می جنگد و می جنگد. . #سجاد_ربانی . پ.ن : با احترام به تمام... . . در گیر امتحانات هستم . :)
|