اسلام و مبارزه با خرافات ماجرا چیست؟ چندی قبل روزنامه نیوز تلاویو که در سرزمینهای اشغالی منتشر میشود در چاپ سراسری خود با این تیتر که "چگونه اسلام را متزلزل سپس آن را در اختیار بگیریم" پرده از اهداف شوم صهیونیستها خبر داد. هنری لیونر که به یک عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت میکند می گوید: همکاران ما شب و روز در واتساپ و شبکههای اجتماعی در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند. هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیامهای فارسی، عربی، ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه و قرآن، در آخر پیامها مینویسیم آن را برای ۱۰ نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی! با گذشت چند روز و به مرور زمان مسلمانان میبینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی میکنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست میدهند. اسلام از بدو ظهور با تمام قدرت و توان با خرافه پرستی به مبارزه برخاست و درصدد برآمد تا فکر بشر را از آلودگی ها و اوهام پاک و در جهت تعقل گرایی و حکمت و منطق هدایت کند که نمونه عملی آن را می توان در برخورد با بعضی از اوهام از سوی پیامبر«ص» اسلام مشاهده کرد. در این مبجث به برخی از نکاتی که مبین مبارزه دین اسلام با خرافه پرستی و خرافه گرایی است به صورت مختصر اشاره می کنیم: ۱ـ از دید اسلام، هر عملی اعم از گفتار، رفتار و اعتقاد که برخلاف مبانی دینی و عقلی باشد، خرافه است. کسانی که خرافات را با دین مرتبط می دانند، یا دین را درست نشناخته اند یا مغرضانی هستند که با ایجاد شبهه و شائبه می خواهند چهره پاک دین را آلوده و مشوه سازند.(۱) 2ـ اسلام خرافات را به منزلۀ غل و زنجیرهایی می داند که بشر بر دست و پای فکر و روح خود بسته است. در قرآن کریم در چهار جا از جمله در آیۀ ۱۵۷سوره اعراف آمده است: «همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند. آنها را به معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد، اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد و ناپاکی ها را تحریم می کند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمی دارد...». در قرآن کریم اغلال، هم در مورد دنیا و هم در مورد آخرت به کار رفته است. منظور از غل و زنجیر در دنیا، زنجیر جهل و نادانی، زنجیر انواع تبعیضات و زندگی طبقاتی، زنجیر بت پرستی و خرافات و زنجیرهای دیگرند. پیامبران مبعوث شدند تا از طریق دعوت پیگیر و مستمر، با کمک علم و دانش و از راه دعوت به توحید و دعوت به اخوّت دینی و برادری اسلامی و مساوات در برابر قانون، این زنجیرها را از دست و پای مردم بردارند.(۲) اسلام با دعوت به تفکر و تعقل، انسان ها را از پذیرش بی دلیل و تقلید کورکورانه از دیگران برحذر می دارد، برای هر پدیده ای سبب و علت خاصی را قرار می دهد تا ما گرفتار شانس و اتفاق و خرافاتی از این قبیل نشویم. امام صادق«ع» می فرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ سَبَباً...؛ خداوند متعال، خودداری و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد، پس برای هر چیزی سبب و وسیله ای قرار داده است...».(۳) 3ـ برقی در کتاب المحاسن با سندی از حضرت امام موسی بن جعفر«ع» نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «هنگامی که ابراهیم فرزند رسول اکرم«ص» رحلت کرد، خورشید گرفت و مردم نزد خود گفتند این خورشیدگرفتگی به سبب مرگ فرزند پیامبر«ص» بوده است، اما پیامبر خدا«ص» بر منبر رفتند و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند: ای مردم، ماه و خورشید دو آیه از آیات الهی اند که به امر او در جریانند و هیچ گاه به سبب مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمی آید. پس هنگامی که کسوف یا خسوف رخ داد، نماز بخوانید.» سپس از منبر پایین آمدند و همراه با مردم نماز خواندند. پیامد های خرافات 1ـ خرافات، آفت دین: دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی انسان است که به او عزت و شرافت می بخشد و او را از اسارت ها و تعلقات و وابستگی های نفسانی و حیوانی آزاد می سازد. دین، امری قدسی و الهی است که در آن خطا و اشتباه و آسیب و آفت راه ندارد. خطاپذیری و اشتباه کاری مربوط به امور بشری است و آسیب و آفت در بحث آسیب شناسی دین و دینداری به حقیقت دین باز نمی گردد، بلکه به نحوۀ رویکرد مردمان به دین و فهم و تلقی انسان از دین و نوع معرفت دینی و شیوۀ دینداری باز می گردد. وارد کردن خرافات و بدعت ها در دین، نمایش چهره ای موهوم و خیالی و غیر واقعی از دین و... از آفات و آسیب های بسیار خطرناک ابقاء و گسترش و توسعه دین در جوامع بشری است. آمیخته شدن آموزه های اصیل دینی با خرافات، بدعت ها و مسائل خارج از دایره دین و عقل، سبب ایجاد تصویر غیرواقعی و غیر قابل قبول از دین خواهد شد که نتیجه اش طردشدن دین است.(۴) 2ـ تهاجم فرهنگی و ترویج خرافات: از ابزارهای مهم دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی ایران، تهاجم فرهنگی علیه باورها، اعتقادات و مقدسات است. این تهاجم گسترده در قالب توهین به قرآن و اسلام و پیام آور آن، تحقیر دستورات اسلامی و بزرگان جهان اسلام، رواج ابتذال، بی بند و باری، سرگرم شدن به بازی ها و لذات دنیایی، ترویج عقاید خرافی، فرقه های انحرافی و... می باشد. این تهاجم با ابزارهای گوناگونی چون کتاب، روزنامه و نشریات، فیلم، سخنرانی و کاریکاتور انجام می گیرد و با توجه به رسانه های وسیع و فراگیری که دشمنان در اختیار دارند هجومی سازمان یافته و همه جانبه را بر ضد اسلام و مسلمانان انجام می دهند. غرب در این برنامه ها می کوشد اسلام را دینی تروریستی و تروریست پرور، خشونت طلب، مخالف آزادی، استبدادخواه، خرافی و بی منطق معرفی کند تا در سایۀ این اتهامات ناحق به اهداف شوم خود دست یابد. آنان برخی از خرافات و مطالب سست و ضعیفی را که بعضاً توسط ناآگاهان یا دشمنان آگاه در منابع اسلامی یا در بین مسلمانان وارد شده است دستمایه چنین اتهاماتی قرار داده اند. دشمنان اسلام می کوشند با ارائه تصویری نادرست و غیرواقعی از اسلام، مسلمانان را نسبت به دین خود بدبین کنند و از اسلام جدا سازند. آنان از عدم آشنایی مسلمانان به دین خود سوءاستفاده می کنند و با بهره برداری از ابزار های تبلیغاتی و به روز، اسلام را همان گونه که خود می خواهند به مسلمانان معرفی می کنند. دشمنان همواره اسلامی را معرفی می کنند که در تضاد با منافع آنها نباشد، از این رو آشنایی عمیق با فرهنگ اسلامی، تهذیب و پاک سازی منابع اسلامی و زدودن خرافات از چهرۀ دین و تصحیح رفتار مسلمین و استفاده از ابزارهای گوناگون برای معرفی دین اسلام از راهکارهای مهم دفاع در برابر هجوم دشمنان است.(۵) راهکارهایی برای پیشگیری از خرافات 1ـ بالا بردن سطح علم و آگاهی منشأ عمدۀ خرافات، جهل و نادانی بشر است، بنابراین بالا بردن سطح علم و آگاهی یکی از مهم ترین راهکارهای عملی در پیشگیری از خرافات است. از همین رو اسلام و قرآن سفارشات زیادی به دانش و تفکر شده و دستیابی به معرفت صحیح و دوری از عقاید باطل و خرافی شده است. همۀ فقهای شیعه فرموده اند تقلید در اصول دین جایز نیست و انسان باید با فکر و تحقیق و دلیل این اصول را بپذیرد و به آنها یقین پیدا کند. بنابراین هر فرد مسلمانی باید باورها و اعتقادات خود را مستدل سازد، مطالعه و تحقیق در مسائل دین به ویژه مسائل اعتقادی را جزو برنامه های روزانه خود قرار دهد و روز به روز بر عمق و گسترۀ اطلاعات دینی و مذهبی خود بیفزاید تا بتواند ساحت اعتقادات خود را از خرافاتی که توسط افراد مغرض و ناآگاه ساخته و به اسم دین و مقدسات عرضه می شوند، پاک سازد و اسلام ناب محمدی را که همان مذهب حقه شیعه اثنا عشری (دوازده امامی) است، به دیگران نیز عرضه نماید. اگر انسان با دلیل و استدلال مطلبی را باور کند، ایمانش با کوچک ترین شبهه سست نخواهد شد. به عنوان نمونه، «سحر» واقعیت دارد،(۶) لکن اغلب مواردی که مردم آن را سحر می پندارند ناشی از توجه بیش از حد به خرافات و اوهام و سوءاستفاده عده ای سودجوست، زیرا آنها از واقعیت سحر اطلاعی ندارند. همان طور که در جریان ساحران و حضرت موسی«ع» اتفاق افتاد، بخشی از سحر با تصرف در خیال انسان انجام می پذیرد.(۷) بدیهی است که افزایش سطح آگاهی های مردم بهترین راه برای مقابله با این مشکل اعتقادی است. 2ـ وجود رهبران دینی و پیروی از آنها یکی از حکمت های وجود رهبران دینی و معصوم، پاسداری از دین و آیین خداست. امیرمؤمنان، علی«ع» در کلامی نورانی و کوتاه، لزوم وجود رهبران الهی در هر عصر و زمان را بیان فرموده اند: «زمین هیچ گاه از قیام کننده با حجت و دلیل، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفی و پنهان. خالی نمی ماند تا دلایل و اسناد روشن الهی ضایع نگردند و به فراموشی نگرایند».(۸) با گذشت زمان و آمیختن سلیقه ها و افکار شخصی و خرافات به مسائل مذهبی و گرایش های مختلف به سوی برنامه های ظاهرفریب مکتب های انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره ای از این قوانین از دست می رود و دستخوش تغییرات زیان بخشی می گردند، بنابراین آیا ضروری نیست که در میان جمع مسلمانان کسانی باشند که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را در شکل اصلی اش حفظ کنند و برای آیندگان نگه دارند؟ بدیهی است که دیگر وحی آسمانی بر کسی نازل نمی شود، زیرا با خاتمیت دین اسلام، باب وحی تشریعی برای همیشه بسته شده است، پس آیین اصیل چگونه باید حفظ و جلوی تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین برای نسل های آینده محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این رشته به وسیلۀ یک پیشوای معصوم، خواه آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس ادامه یابد؟ بنابراین راه ورود و دسترسی به حقایق، راه کسانی است که خداوند سبحان آنها را وسیلۀ فیوضات و باب علم خویش قرارداده است که همان پیامبر اسلام«ص» و ائمۀ طاهرین«ع» هستند، نه خرافات و بدعت هایی که ساخته و پرداختۀ بشر عادی است. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ؛(۹) و شما آنچه را که رسول حق دستور می دهد بگیرید و هر چه را که نهی می کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است ». پیروی کامل از تعالیم حیات بخش رهبران آسمانی، ضامن محفوظ ماندن از ظلمات خرافات و انحرافات است. 3ـ توجه به قرآن و تعالیم آن از مهم ترین راهکارهای عملی برای پیشگیری از خرافات، توجه به قرآن کریم و تعالیم آن است. قرآن کریم با ارائه تصویری صحیح از خداوند متعال و تنزیه ذات مقدسش از هرگونه شائبه جسمانیت و صفات نقص و همچنین پیراستن دامن پاک انبیا و اولیای خدا «ع» از هرگونه آلودگی های بشری و نسبت های ناروا نقش مهمی در دور نگهداشتن اذهان و افکار از هرگونه عقیدۀ خرافی و انحرافی ایفا می کند. قسمت بسیار مهمی از قرآن کریم به صورت سرگذشت اقوام پیشین و داستان های گذشتگان بیان شده است. این کتاب تربیتی و انسان ساز، تاریخ، داستان و حکمت هائی دارد که بخشی از آنها نمونه هایی از تاریخ اصیل و خالی از خرافات و دروغ پردازی ها و تملق ها و ثناخوانی ها و تحریف ها و مسخ هاست. خداوند پس از بیان داستان مباهله می فرماید: «إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقّ؛ این داستان به حقیقت سخن حق است».(۱۰) و بعد از بیان گوشه ای از زندگی حضرت عیسی«ع» می فرماید: «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ؛ سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید».(۱۱) داستان های قرآنی متضمن واقعی هائی هستند که در جهان پدید آمده اند و نه خیال پردازی و لذا قرآن برای پی بردن به حقایق زندگی انبیا و زندگی پیراسته از خرافات منبع معتبری است. علاوه بر این دعوت قرآن کریم به تفکر و اندیشیدن پیرامون قصص انبیاء و سایر حقایق عالم هستی، گام مهمی در پیشگیری از خرافات است. خداوند در آیه دیگری می فرماید: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ این داستان ها را به خلق بگو شاید بیندیشند و بیدار شوند».(۱۲) 4ـ وظیفه دینی علمای اسلام در برابر خرافات و بدعت ها از نظر قرآن قرآن در چندین موضع، بیان حقیقت را وظیفة اصلی علمای ادیان می داند و آنان را برای ترک این فریضه مورد عتاب شدید قرار می دهد: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ».(۱۳) دقت در کلمه یصنعون و کاربرد ویژه ای که در مقابل یعملون دارد (در صنع، حذاقت هست)، ما را بیشتر به اهمیت این مسئله واقف می سازد. قرآن می خواهد بگوید این گونه علما می خواهند با حیله از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کنند. قرآن کتمان حقیقت علمای ادیان را سرزنش می کند و بیان حقیقت را به عنوان یک عهد ازلی، برای آنان می داند: «وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ؛(۱۴) خدا از آنان که کتاب آسمانی به آنها داده شد پیمان گرفت که حقایق را برای مردم بیان کنند و کتمان نکنند!»، «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ؛(۱۵) خدا و تمام جن وانس و ملک، آن گروه از اهل کتابی را که آیات واضحی را که برای راهنمایی خلق فرستادیم کتمان و پنهان کردند، لعن می کنند.» و در جایی دیگر آن را شدیدترین ظلم فرهنگی می نامد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللّهِ وَ مَا اللّهُ به غافل عَمّا تَعْمَلُونَ؛(۱۶) کیست ستمکارتر از آنکه شهادت خدا در باره این انبیاء (یا گواهی خدا به رسالت محمد«ص») را کتمان کند و خدا از آنچه می کنید غافل نیست.» نتیجه گیری خرافه و خرافه گرایی از دیرباز در هر جامعه ای وجود داشته است، ولی شیوع و رواج آن در بین جوامع مختلف، فرق می کند. خرافه گرایی امری موهوم و زاییده جهل است و تا زمانی که علم مطلق نصیب بشر نگردد، انسان ها پیوسته گرفتار اوهام و اباطیل خواهند بود. متأسفانه بخشی از خرافه ها با نیت خاصی از کشور های غربی به کشور ما منتقل شده اند که کارکرد سیاسی دارند. مسئولان فرهنگی باید در این زمینه هوشیار باشند و به موقع این توطئه ها را خنثی کنند. خرافه از مظاهر فساد است و لذا باید با آن مبارزه کرد و به اصلاح آن پرداخت. خرافه بیماری ای است که بر تن جامعه عارض می شود و مصلح، طبیبی است که به معالجه بیماری می پردازد. در این راستا دستگاه های فرهنگی کشور و مراکز آموزشی جامعه و حوزه های علمیه وظیفه دارند که اولاً خرافه ها را از دین بزدایند و دین حقیقی را در معرض دید و فکر مخاطبان خود قرار دهند و ثانیاً با بهره گیری از الزامات جدید، تصویری را از دین ارائه دهند که در مقابل گزاره های نوین، صامت و ساکت نباشد. این دو مهم البته نیازمند جهد فراوان است. بنابراین لزوم مبارزه با خرافه گرایی در روزگار ما اصلی تردیدناپذیر است. در این مسیر ابتدا باید معنای خرافه را به درستی شناخت و در عین حال در مسیر نفی خرافه، کرامات، امور خارق العاده غیبی و معنویت گرایی را نفی نکرد. البته این مسئله لزوم حذف خرافات از جامعه را نفی نمی کند و لذا تمام نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور برای ریشه کن کردن خرافات در دین رسالت عظیمی را بر دوش دارند و کوتاهی در این زمینه قطعاً خسارات جبران ناپذیری را به اجتماع و دین وارد خواهد ساخت. نویسنده : دکتر مرضیه مختاری پور ====================================== پی نوشت ها ۱ـ سجاد، 1386. ۲ـ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374، ص660. ۳ـ کلینی، الکافی، 1365، ج 1، ص 184. ۴ـ 1390، گرفته شده از سایت: www.islampedia.ir. ۵ـ 1390، گرفته شده از سایت www.islampedia.ir. ۶ـ سوره بقره، 102. ۷ـ سوره طه، 66. ۸ـ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، 1379، ج ۱، ص ۱۶۷. ۹ـ سوره حشر، 7. ۱۰ـ سوره آل عمران، 62. ۱۱ـ همان، 60. ۱۲ـ سوره اعراف، 176. ۱۳ـ سوره مائده، 63. ۱۴ـ سوره آل عمران، 187. ۱۵ـ سوره بقره، 159. ۱۶ـ سوره بقره، 140. منابع قرآن کریم. ابن ابی الحدید المعتزلی (1337). شرح نهج البلاغه، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ج ۹، ص ۱۹۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی بن حجر (1415). الاصابه فی تمییز الصحابه. تحقیق: احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه. ج 2 ص 233. ابن منظور، لسان العرب. بیروت: دارصادر. ج ۹، ص ۶۵ و 66. اسکندری گله، ابراهیم (1388). خرافات در فرهنگ ها و ملل مختلف جهان. گرفته شده از سایت: www.eskandarigalah.blogfa.com. اسکندری، عباس(1388). خرافه،علم و دین. گرفته شده از سایت: www.bazandishi.blogfa.com. بحرانی، سید هاشم (1416). البرهان فی تفسیر القرآن، تهران: بنیاد بعثت. پاکدامن، محمدحسن (1378). جامعه در قبال خرافات. مشهد: نشر مرندیز. صص 37-38. توفیقی، حسین (1385). آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: سمت، چاپ نهم، صص۱۶۴و 231. جاهودا، گوستاو (1371). روانشناسی خرافات. (ترجمه محمدتقی براهنی). تهران: نشر البرز. صص3 و 4. چرابرخی به دین توجهی ندارند(1388).گرفته شده از سایت: www.tagva110.persianblog.ir خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، قم: مؤسسه مطبوعات دارالعلم، بی تا. ج ۲، ص ۲۳۸. دانیال، فصل ۷، آیه ۹٫. دهخدا، علی اکبر. (1335). لغت نامه. تهران، چاپ سیروس. ج20، ص 387. دین ستیزی در قالب اصلاح گری و مبارزه با خرافات از شاه امان ا... تا عصر حاضر/ نقدی بر مقالات علیزاده مالستانی. گرفته شده از سایت: www.payam-aftab.com سبحانی، جعفر (1385). فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام«ص»، تهران: مشعر، چاپ نوزدهم. صص21-23. سجاد (1386). خرافه گویی در اجتماع. گرفته شده از سایت راسخون: www.rasekhoon.ir سفر خروج، فصل ۲۴، آیه ۹ و۱۰. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان. (1413). الإرشاد، قم: انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید. ص ۳۹۹. طباطبایی، محمدحسین (1372). المیزان فی تفسیر القرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم. ج ۲۰، ص ۵۰. فاضل هندی، محمدبن حسن (1416). کشف اللثام. قم: دفتر انتشارات اسلامی. ج ۷، ص ۱۳. فیض کاشانی، محمدمحسن(1406). الوافی. اصفهان: کتابخانه امیرالمؤمنین، ج ۱۲، ص۳۵۵. قمی، عباس (1416). سفینه البحار. ایران: دارالاسوه، چاپ دوم. ج ۶، ص ۵۹۰. کاشف الغطاء، جعفر (1422). کشف الغطاء عن مبهمات الشریعه الغراء، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ج ۴، ص ۴۸۵. کتاب مقدس تورات، سفر پیدایش، ۹، ۲۱، ۱۶، ۱ – ۱۶، ۱۹، ۳۰ – ۳۸، ۲۷، ۱- ۴۰، ۳۲، ۲۴- ۳۱. انجیل لوقا، ۱، ۲۶ – ۳۳، سموئیل دوّم، فصل ۱۱، ۱- ۲۷، همان، حزقیال، فصل ۴، آیات ۱۲- ۱۵. کلینی، محمدبن یعقوب (1365). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۱۸۴، ج ۸، صص ۱۹۶ و ۲۷۵، مجلسی، محمد باقر (1404). بحارالانوار. بیروت: مؤسسة الوفاء، چاپ اول، ج ۶۰، صص 18-25، ۳۹، ج ۹۲، ص ۱۳۲، ج ۹۲، ص ۱۳۲، ج ۹۵، ص ۱۶۷. مجیدی، غلامحسین (1379). نهج الفصاحه، قم: مؤسسه انصاریان، چاپ اول، ج ۲، ص ۷۰۴. محمدحسین. (1385). خرافه ستیزی در اندیشه دینی از دیدگاه شهید مطهری بخش اول. مجله اندیشه حوزه. شماره 59. محمدی ری شهری، محمد. (1379). میزان الحکمه. (ترجمه حمیدرضا شیخی). ج۱، ص ۱۶۷؛ مؤسسه فرهنگی دارالحدیث. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین (1364)، مروج الذهب، تحقیق، اسعد داغر، قم: دارالهجره. ج 2، ص 251 مطهری، مرتضی (1362). خدمات متقابل اسلام و ایران. تهران: صدرا، صص62-61،74. مطهری، مرتضی (1389). مجموعه آثار، تهران: صدرا، چاپ چهارم. ج ۲۵، ص ۴۰۴. مفهوم شناسی خرافات (۱۳۹۰).گرفته شده از سایت: www.islampedia.ir مکارم شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۹۳، ج ۶، ص ۴۰۰، ج ۱۵، ص ۱۴۳، ج ۱۸، ص ۴۸-۵۱، ج ۲۵، ص ۱۵۵ و ۱۵6. نمایۀ شمارۀ ۱۰۹۳۷ (سایت اسلام کوئیست: ۱۰۷۹۵). نمایه ۸۳۳۴ (سایت اسلام کوئیست: ۸۳۹۵). نهج البلاغه (1379). ترجمه دشتی، خ ۷۹، ص 127. قم. مشهور. یوسفی، سید جواد.(1389). خرافه و دین. گرفته شده از سایت سبیل. www.sabil.mihanblog.com. سوتیتر: از دید اسلام، هر عملی اعم از گفتار، رفتار و اعتقاد که برخلاف مبانی دینی و عقلی باشد، خرافه است. کسانی که خرافات را با دین مرتبط می دانند، یا دین را درست نشناخته اند یا مغرضانی هستند که با ایجاد شبهه و شائبه می خواهند چهره پاک دین را آلوده و مشوه سازند.
|