شعرناب

سه طنز


کراواتِـت ، یه وَر ُ رَخت و لِـبـاسِـت یه وَرِس
کُت ِچَـرمیت یه ورُ کفشی گُشادِت یه وَرِس
یه قوری چای گلستانُ یه قندون ، پـو لِـکی
یه سـماور ، پُـرِ آبـجوش و نَـبا تِـت یه ورس
..............
لینک ادامه
در روستـــای «یوسـف آبـــاد» دارد اقامت مرد چاقی
شاعر ولی بیگانه با شعر ، دل بسته بر دیگ و اجاقی
از صبـــح تا شـــب کنج خانه ، کـز کرده در جنب زنانه
میـــدان فعّالیـــت او ، محــــدود بــــاشـــد در اتــاقی
...............
لینک ادامه
ای خد ا چی شد چرا دیگر برایم تب نکرد
من که می مردم برایش او چرا پس گشته سرد
عکس ماهش چند باری دیده بودم تو ی سایت
روسری ست بود با ابرو و مو و تا پ زرد
.............
لینک ادامه


2