شعرناب

ونقل موریس کنند


ونقل موریس کنند :
که موریس راآنچنان ولعی بوده است بر علوم،بالاخص بر طبیعییات که در کمتر موجودی از مو جودات عالم امکان دیده شده،و اشتیاقی که در شناخت موجودات از خود نشان میداد در حد و حصر نایدبالاخص برنوع و گونه های جانوری همچون مور و موریانه وزنبور و علی هکذا،واز بخت و اقبال وی بوده است که اورا مور گرا یازنبورگراننامیده اندودر اینمورد اقبال باوی یار بوده که دراین دوران نمی زیسته است که اگر اینچنین بود بالحتم والیقین انگ و برچسب مور گرایی را حتما دریافت میکرده و بخود اختصاص میداده است. چراکه وقتی در نوع و گونه ای به مکاشفه میپرداخت و روی گونه ای زوم میکرد،چون سیریشی بود برتارک دیوارکه جداسازیش با کاردک هم امکان پذیر نبود که نبود.وتا بیست پشت از شجره زنبور نگون بخت بیرون نمی کشیدو تمامی اعضاء و جوارح آن موجود مفلوک راجزء به جزء به مشاهده و کنکاش نمی نشست به رهاسازیش رضا نمیداد که نمیدادو یا مگر زیرک زنبوری ویا موجودی بوده باشد در نوع خود بی نظیر وبا آنچنان ذکاوتی همچون خود اوکه بتوانست از چنگال تیز چنگ مردی و عالمی چون او بگریزد که آنهم محال اندر محال بودی و بس یا اگر بوده که تا بکنون مادر طبیعت آنرا بخود ندیده است. و اینچنین بود که او یگانه تاریخ گردید و موریس مترلینگ شد. عالمی که شوق و اشتیاقش به علم آنچنان بود که روزوشب نمشناخت وتا آن گونه مورد تحقیق را به فلاکتی محض نمیکشاندول کن نبود که نبودوتمامی موجودات قسم اورا خورده بودندو کمر به قتلش بسته بودن تنها چیزی که مانع ازاین کار بود آن بود که اورا نمی یافتندواو بود که همیشه تاریخ جوینده و جویای آن موجودات بود و آنان را می یافت ودر آن زمینه نیز تبحری خاص میداشته است چنانکه صدای بال زدن زنبوری را از فرسنگها می شنفت وبالتقریب روی تحقیقات خویش کم نمانده بود که نسل تمامی گونه های جانوری منقرض گردد که دست اجل مهلتش ستاند وسورو ساتی و سروری بر موران و زنبوران و دیگر موجودات عارض گردید.الحمدالله ربی و اتوبه الیه.


0