جابر عناصری٬ پژوهشگر تعزیه و هنرهای نمایشی درگذشت جابر عناصری٬ پژوهشگر ایرانی تعزیه، هنرهای نمایشی و فرهنگ عامه و استاد دانشگاه صبح روز شنبه٬ ۲۸ فروردین در ۷۱ سالگی درگذشت. او از چندی پیش در بیمارستان بستری بود. پیکر آقای عناصری یک روز بعد بدون اطلاع یافتن رسانهها در یکی از قطعات عادی بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. آناهیتا عناصری٬ دختر او به خبرگزاری مهر گفت که پدرش وصیت کرده بود که هیچگونه مراسم خاکسپاری و ترحیمی برای او برگزار نشود و هزینه این مراسم صرف خیریه شود. او گفت: "پدرم به هیچ وجه مایل نبود که کسی برای خاکسپاری او هیچگونه کار خاصی انجام دهد و ما هم مطابق وصیت او عمل کردیم. ایشان تنها چند نفر را اسم برده بود که دوست دارد در خاکسپاری او باشند و همینگونه هم شد. کاری که در دوران زندگی او انجام نشده بود، نیازی نبود که بعد از مرگ او انجام شود." جابر عناصری در سال ۱۳۲۴ در اردبیل به دنیا آمد. پدرش شبیه خوان بود و او از کودکی با تعزیه آشنا شد. او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و برای تحصیلات متوسطه وارد دارالفنون تهران شد و سپس از دانشگاه دکترای فلسفه و علوم تربیتی گرفت. آقای عناصری همچنین مدتی هم در دانشگاه لندن مردمشناسی خواند. او بیش از نیم قرن درباره تعزیه تحقیق کرد و از سال ۱۳۵۶ به تدریس آیینهای نمایشی به ویژه تعزیه در دانشگاههای ایران پرداخت و از دهه ۱۳۷۰ او به عنوان استاد تعزیهشناسی در دانشگاه هنرهای زیبا و دانشگاه هنر مشغول به کار شد. از جابر عناصری بیش از چهل جلد کتاب در زمینه فرهنگ عامه و تعزیه برجا مانده که میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد: "شناخت اساطیر ایران بر اساس طومار نقالان"، "مردمشناسی و روانشناسی هنری"، "عاشقترین عاشقان فرهنگ"، "فرهنگ و پژوهش" و "نسیم خاطرات". پژوهشگر فرهنگ عامه ایران تخصص اصلی جابر عناصری بررسی ادبیات عامه، شبیهخوانی و تعزیه از نگاهی جامعهشناسانه و مردمشناسانه بود. او معتقد بود که هنر عامه یعنی "تجلی ذوق و فکر انسان بدون هیچ تکلف و در نهایت سادهاندیشی"؛ هنری که بر "واقعگرایی و بیپیرایگی و اندیشه عامه" استوار است. عناصری همچنین فرهنگ عامه را متکی بر فرهنگ شفاهی میدانست و شیوه تحقیق خود را بر پژوهش میدانی و مصاحبه بنیان گذاشت و برای آن به روستاهای گوشه و کنار ایران رفت: "در زمینه جامعهشناسی و مردمشناسی و فرهنگ عامه، یکی از اصول مهم برای ثبت و ضبط مطالب، شیوه 'پرسش' است که پرسشگر باید دقیق و امین و با ذکاوت و بدون غرض، از پاسخگویان خبره و آگاه و آشنا به مسائل مورد بحث، اطلاعات اجمالی و سپس توصیفی و تشریحی و آماری را به دست بیاورد." او تحقیق درباره ادبیات و فرهنگ عامه را از زمان تحصیل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۵ یک تکنگاری درباره روستای"ججین" در نزدیکی اردبیل نوشت که در مجله "هنر و مردم" به چاپ رسید. عناصری پس از دوران تحصیل، درباره خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و به ویژه مسائل فرهنگی ترکیه و ایران و افغانستان نیز تحقیق کرد. جابر عناصری علاوه بر پژوهش، حدود چهار دهه در دانشکدههای مختلف به تدریس فرهنگ عامه و تعزیهشناسی پرداخت: از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر گرفته تا دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس و دانشکده خبر. او همچنین سرپرستی برخی گروههای تحقیقی درباره مردمشناسی و ایلات و عشایر ایران را بر عهده داشت. عناصری در سال ۱۳۸۷، از راهاندازی یک کتابخانه تخصصی در زمینه مردمشناسی ایران خبر داد که شامل ۲۶ هزار جلد کتاب و سه هزار فیلم ویدئویی، اسلاید، نسخههای تعزیه و ابزار و ادوات مربوط به آن است. همچنین برخی از تحقیقهای دانشجویان رشته مردمشناسی نیز در این کتابخانه جمعآوری شده است. او به گفته خودش، برای راهاندازی این کتابخانه "هیچ کمکی از سازمانها و نهادهای دولتی یا غیردولتی" دریافت نکرد. هشدار درباره فراموشی فرهنگ عامه جابر عناصری که معتقد بود هنر با فولکلور (فرهنگ عامه) پیوند دیرین دارد، در مقالات و سخنرانیهای خود درباره فراموشی فرهنگ عامه و افسانههای قومی ایران هشدار داده است. این پژوهشگر، فردوسی را بزرگترین حافظ فرهنگ عامه ایران میدانست که برای سرودن شاهنامه، از روایات و قصههایی که سینه به سینه از گذشتگان به ارث رسیده بود، سود جست. عناصری، شاهنامه فردوسی را "نماد فرهنگ ملی ایران" توصیف میکرد که باید اسطورههایش همواره شناسانده شود. جابر عناصری تعزیه را نیز نمایشی میدانست که به جز ایران در هیچ جای دیگر وجود ندارد؛ با این حال او "ریا، ابهام، گزافهگویی و خرافه" را از آسیبهای تعزیه میدانست. او که تخریب "تکیه دولت" در دوران پهلوی را "اقدامی نابجا و غفلتی نابخشودنی" توصیف میکرد، از وضعیت تعزیه پس از انقلاب ایران نیز همواره انتقاد میکرد. او معتقد بود که در مناطق مختلف ایران، تعزیهخوانان برجسته محلی به سوگوارهها دعوت نمیشوند و گوشهنشین شدهاند: "اگر لباسها، سرودها و نغمههای بومی را که مردم هر منطقه با آن آشنایی دارند از تعزیه بگیریم، در واقع جان تعزیه را گرفتهایم." عناصری همچنین گفته بود: "برخی تعزیهخوانان گاه بهخاطر نشناختن درست نسخ تعزیه، اشعار را به صورت اشتباه و غیرصحیح میخوانند و باعث خندهآور شدن آن میشوند."
|