مصاحبه با(.........)؟! به نام خدا وباعرض سلام خدمت تمام استادان ودوستان شاعرم وتبریک مجدد سال نو و آرزوی سالی خوش وسرشارازخوبی برای همه وباکسب اجازه ازمدیریت محترم سایت ناب استادبزرگوارمان ( سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق) پست معرفی شاعردراولین روزهای سال نویعنی پانزدهم فروردین ماه 1395را اغازمی کنیم با استادخوبمان( منصورشاهنگیان) یکی ازعزیزان فعال وپرتلاش سایتمون که علاوه براینکه شاعرو هنرمندی توانمندند انسانی فهیم ،مهربان وبااخلاقند که باروحیه ی شادوسرزنده شان همواره به جمع ماشوروامید می بخشند. ===سوال یک: استادبزرگوارم خواهش می کنم خودتان را به طور کامل معرفی کنید و هر آنچه را که لازم می دانید در رزومه ی شما ثبت شود برای ما بازگو کنید؛ در واقع یک بیوگرافی کامل از شما می خواهیم... ضمن عرض سلام و سپاس از محبت و لطف شما و با تبریک سال نو : منصور شاهنگیان متولد اسفند ماه 28 هستم پدرم یزدی و مادرم اصفهانی حدود چهل سال پیش در رشته بانکداری فارغ التحصل ، در سال 53 به استخدام سازمان تامین اجتماعی ( شعبه 14 تهران جاده کرج ) و در سال 78 نیز بازنشسته شدم . در طول خدمتم در سازمان عهده دار پست های مختلف مالی در دو بخش بیمه ای و درمانی بودم از جمله ریاست حسابداری شعب اصفهان و مسئول حسابرس اداره کل و همچنین افتخار تجهیز و راه اندازی و افتتاح بیمارستان فوق تخصصی دکتر غرضی را نیز داشته ام ... ===سوال دو: تعریفتان از شعر چیست؟ چرا به شعر روی آوردید و دقیقا از چه زمانی سرودن شعر را آغاز کردید؟ آیا اتفاق خاصی باعث شد دست به قلم ببرید؟ دوستی گفتا که تعریف ِ شما ، از شعر چیست گفتمش حرفی که بر دل می نشیند هست شعر در تعریف از شعر به دو نظر جناب شفیعی کدکنی و سیاوش کسرایی اشاره میکنم : شعر حادثه ایست که در زبان روی میدهد و در حقیقت گوینده شعر با شعر خود عملی در زبان انجام میدهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره وعادی تمایزی احساس میکند ... و حضرت کسرایی هم میگوید : شعر کلام موزون و با محتواست ، شعر باید زیبا ، موزون و دارای آهنگ باشد ، پیام داشته باشد و پیام آن هم مثبت باشد که اگر مثبت نباشد دیگر زیبا نیست ... شعر هنر است و هنر یعنی زیبایی ... من سرودن شعر را از نوجوانی شروع کردم و به دلیل علاقه ، به نقاشی و خوشنویسی هم روی آوردم . و همین جا بگویم که از کارهای فنی هنوز که هنوز است بی علاقه و از جیزی بنام آچار و پیچ گوشتی حتی الامکان دوری میکنم ... ===سوال سه: آیا زمینه ی هنر شعر در خانواده و بستگان دیگر شما نیز هست؟ مشوقان اصلی شما در سرودن شعر چه کسانی بودند؟ هر چه فکر میکنم می بینم با آنکه در خانواده فرهنگی بزرگ شده ام ولی بجز یکی دونفر از دوستان کسی مشوق من نبوده . ===سوال چهار: اشعارتان بیشتر کوششی است یا جوششی؟ خودتان کدام نوع را بیشتر میپسندید؟ شعر اول بطور جوششی ظهور میکند و بعد از طریق کوششی شکل و فرم و آهنگ می گیرد ... و من اصولا شعر جوششی را بیشتر می پسندم ... هر چند شعر تلفیق شاعرانه هردو است ... ===سوال پنج: در کدام قالبهای شعری قلم می زنید و بیشتر در چه زمینه هایی می نویسید؟ در واقع به طور معمول، محتوای اشعارتان از چه احساساتی آکنده میشود و منابع الهامتان چیست؟ قالب شعر های من بیشتر غزل و نیمایی است . بعد از گذشت دوران نو جوانی ، چنان که افتد و دانی ، به تدریج از اشعار احساسی و عاشقانه دور شدم و در جریان انقلاب به اشعار حماسی و انقلابی و با بسته شدن زاینده رود هم ، به این موضوع و معضل پرداختم ... ===سوال شش: نظرتان درباره ی عشق چیست و عشق چه تاثیری بر شعر و شاعر میگذارد؟ نطرم در مورد عشق همان نظر آحاد مردم است . گویا پر تکرار ترین عبارت جستجو شده در گوگل جمله ی " عشق چیست " بوده است . به هر حال عشق اوج علاقه و جاذبه مثبت به زیبایی هاست و اگر عشق و عاشق نبود ، شعر و شاعری هم نبود ... ===سوال هفت: آیا تا کنون کتابی به چاپ رسانده اید؟ کمی از تحصیلات و سوابق فعالیتهای ادبی و هنریتان برایمان بگویید؛ و آیا به غیر از شعر به کارهای هنری دیگری هم میپردازید؟ خوشبختانه اخیرا مجموعه اشعارم با نام " با زاینده رود زنده ام " را منتشر نموده ام . ضمن اینکه در گذشته نیز مجموعه مقالات و سی دی های آموزش حسابداری از " مقدماتی تا پیشرفته " را نیز تهیه و ارائه نموده ام . ضمنا مدت هاست ، افتخار شرکت فعالانه در اغلب انجمن های شعر اصفهان را دارم ... ===سوال هشت: نظرتان درباره ی شعر نو، پست مدرن و کلاسیک در ایران چیست و کدام سبک را بیشتر میپسندید؟ من به شعر نیمایی و غزل علاقمندم و عقیده دارم شعر باید دارای وزن باشد و شاعر می باید این زحمت را به خود بدهد و شعر خود را موزون و زیبا نماید و الا بعضی اشعار که اتفاقا بسیار طولانی هم گاهی میشود ( شاید به دلیل سادگی در گفتار ) را بیشتر نوعی نثر میدانم تا شعر ... ===سوال نه: نظرتان درباره ی نقد ادبی و تاثیر آن بر ادبیات چیست؟ مگر میشود به نقد ، به هر شکل آن بی علاقه بود ؟ تاثیر نقد بی طرفانه و سازند نعمتی است رایگان در جهت افزایش سطح آگاهی و بینش ... ===سوال ده: مشکلات شاعران در عرصه ی شعر و ادب را چه می دانید؟ و برای بهبود اوضاع شعر و شاعری و نشر، چه پیشنهاداتی دارید؟ در واقع اگر یکی از دست اندر کاران حوزه ی شعر و ادبیات بودید چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع کنونی شعر در ایران داشتید؟ اتفاقا من شعری تحت عنوان " جایگاه شاعران امروزی " دارم که با این دو بیت شروع میشود : " امروزه جای شاعر ، در آخر است ، انگار یا نام ِ هر هنرمند ، از او ، سَر است ، انگار آوازه خوان ُ مطرب ، خطاط ُ یا که نقاش دروازه اند و شاعر ، تنها ، دَر است ،انگار و با این بیت به پایان می رسد که جواب سئوال شما خواهد بود : این نکته را ظریفی با سوز ِ دل به من گفت دنیا به کام ِ هرکس ، جز شاعر است انگار برای بهبود شرایط هم عرض میکنم : گذشت زمان به هر پدیده ای تکامل می بخشد و شعر هم جدای آن نیست . توجه یا عدم توجه و استقبال مردم و خواص به سبک های مختلف در بلند مدت بهترین عامل تثبیت و بقای سبک های مختلف است . در طول تاریخ و از رودکی تا حال چند شاعر با چندین هزار شعر آمده و رفته اند ؟ اما غزل حافظ ، دوبیتی های خیام ، اشعار حماسی فردوسی و شعر نو شاملو و نیما و دیگران با استقبال روبرو شده و جاودان گردیده است . بنابراین پدیده ی هنر ، از جمله شعر نیز جدای این سیر تکاملی و تدریجی نخواهد بود ... ===سوال یازده: از نظر شما دنیای یک شاعر چه تفاوتی با بقیه دارد؟ و در صورت تمایل یکی از خاطرات خوب یا بد زندگیتان را برایمان بگویید تا بحثمان کمی جذاب تر شود... دنیای شاعران کمی احساسی تر است و به اندک رویدادها ، واکنش نشان می دهند ، چون نازک دل و زود رنج اند ... بگذریم ... با این عمری که کرده ام خاطرات خوب و بد بسیار دارم که بطور خلاصه بگویم : از جمله خاطرات خوب ، ازدواج موفق و از خاطرات بد ، از دست دادن ِ مادر خوب و فداکارو مهربانم می باشد ... ===سوال دوازده: به نظر شما کدام مضامین در شعر مخاطبان بیشتری داشته و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد: اشعار سیاسی، عاشقانه، عارفانه، اجتماعی و یا غیره؟ هر نوع شعری مخاطبان و علاقمندان خودش را دارد و به نظر من اشعار اجتماعی اول و بعد از آن اشعار عاشقانه و ... ===سوال سیزده : چگونه و از کی عضو سایت ادبیِ شعر ناب شدید؟ و اگر از شما بخواهیم همین الان یک شعر تقدیم کنید به اهالی سایت ناب، چه می سرایید؟ در واقع خوشحال میشویم اگه شعری برایمان بنویسید تا حال و هوایمان عوض شود... من در تیر ماه 93 به عضویت این سایت خوب و دوستداشتنی در آمدم ... و اغلب و به مناسبت های گوناگون از سایت و مدیر فاضل و بزرگوار آن جناب فکری عزیز و از تلاش شبانه روزی این مرد شریف سخن ها گفته ام که اگر اجازه بفرمایید چند تایی از این ابیات را برایتان بازگو می کنم : نازم به شعر ناب و به یاران ِ شعر ناب زیرا که شعر ناب به هر جا زبانزد است ویا : روز و شب در شعر ناب لبریزم از اشعار ناب ای خدا ، این لحظه های ناب را ، از من مگیر دلا ، از شعر ِ ناب بهتر کجا پیدا کنی جایی که یارانی چنین فاضل ترا باشند همصحبت و : روز ِ تولد ِ " فکری " ، مبارک است صد سال بعد ، همین جا ، قرار ِ ما ===سوال چهارده: نمی دانم چقدر با افراغ اندیشه آشنایی دارید، اما می خواهم بدانم نظرتان درباره ی استاداحمدی زاده ی عزیز وسبک شعریشون چیست؟ آشنایی من از افراغ اندیشه ، محدود به اطلاعاتی ست که از جناب فکری و دوستانی همچون حضرتعالی گرفته ام ... و در مورد استاد بزرگوار و دوستداشتنی و سختکوشمان جناب آقای فکری به همین ابیات بسنده میکنم : بزرگی تو ، " فکری" به نامت درود به شعر و شعور و کلامـت ، درود به عشق و مرام و به ، روح ِ بـلـند به ذات و به عزم و نبوغت، درود ===سوال پانزده: در پایان تقاضا دارم اگر با نقد شدن مشکلی ندارید، یکی از اشعارتان را در اینجا قرار دهید تا دوستان به نقد و بررسی آن بپردازند... شاید بدانید که چندیست از زاینده رود ِ گاه ، خشگ و گاه جاری می گویم بنابراین اجازه دهید در همین ارتباط سروده ای تقدیم کنم و خوشحال میشوم بدون هرگونه تعارف این شعرم را دوستان نقد کنند در اصفهان ، نخوانند ، دیگر سرود افسوس گویا که مرد آخر ، زاینده رود ، افسوس گر این زمان " کسایی " میخواست ،نی نوازد با این هوای ناپاک ، درمانده بود افسوس بر روی صحنه " ارحام ، نقشی دگر ندارد او هم ز پیش ما رفت، آرام و زود افسوس تار ِ "جلیل شهناز "خاموش مانده، ای داد شد بزم عارفان هم بی تار و رود افسوس گر بود می شنیدیم در جای جای این شهر آواز و نغمه ی "تاج " در سوگ ِرود افسوس نو باوگان ِ معصوم ، در کنج خانه ماندند مانند ِ دار ِ قالی ، بی تار و پود ، افسوس گلدان نقره کاری ، چَکّش نمی خورد ، آه چون این هنر ندارد ،بازار و سود افسوس گوید به ما به ایما ، معمار ِ عالی قاپو ساقی و ساز و ساغر ، در پرده بود افسوس آری نمانده در شهر ،جز ریز گرد و خاشاک گویا که مرد آخر ، زاینده رود ، افسوس ... ودرضمن همینجا می خواهم : از تلاش و ایده بسیار جالب شما بانو عجم نیز تشکر کنم شما خود میدانید به شخصیت و اشعار و کلامتان علاقمندم و بار ها در مورد شما ابیاتی را تقدیم نموده ام ، از جمله : صبح ِ شما قشنگ ، بانوی واژه ها نوروزتان خجسته و ایام تان بکام و همچنین : ناب و نابی ها بِـدان ، بانو عجم از ته دل عاشق ِ شعر ِ تـو انـد .... و به دوست و سرور عزیزم جناب استاد فکری نیز بار دیگر با تمام وجود می گویم که دوستشان دارم و از زحمات و تلاش ایشان سپاسگزارم ، خیلی خیلی زیاد و به همه ی دوستان گلم عید را تبریک و برای آنان و خانواده محترمشان عزت و طول عمر و سعادت آرزو میکنم ... عزت زیاد و نوروزتان پیروز ... پانوشت : من هم ضمن اینکه یک باردیگر تبریک عرض می کنم سال نورابه تمام دوستان نابم تشکر می کنم ازاین استاد فرهیخته وبزرگوارم که دعوت مارا پذیرفتند ودر مصاحبه شرکت کردند وبه سوالاتمان باصبروحوصله پاسخ گفتند وهمچنین ازطرف خودم ومدیریت سایت ناب استاداحمدی زاده ی عزیزبسیاربسیارسپاسگذارم ازایشان که چون همیشه دربین سخنانشان ماراهم همیشه مورد لطف وعنایت قراردادند وامیدوارم که همیشه شاد وسلامت وموفق باشند!
|