نقد پنج به نام آن که گل را خنده آموخت و بر جان شقایق آتش افروخت با صمیمانه ترین و عطر انگیزترینسلام های بهاری با اجازه ازحضور مدیریت محترم سایت فاخر همیشه ناب جناب احمدی زاده ارجمند ویکان یکان استادان متواضع وفرهیخته ودوستانی بهتر از گل با سپاس از شاعر عزیزی که سروده زیر را برای نقد پنج ارسال فرموده اند، به تجزیه وتحلیل کارشناسانه این شعر به یاری خدا و لطف شماعزیزان می پردازیم.نقد سبز و نگاه مهرتان پر طراوت. ... می ترسم از غوغای دل وقتی نگاهم می کنی گم می شوم در چشمت و رسوای آهم می کنی می ترسم از روزی که تو ناگشـــته پیـــــدایـــم کنی در دل برویـــــانی مـــــرا در لفـــــظ حاشــــایم کنی می ترســــــم از عاشق شدن آه از دروغ و از فریـــب ترســـــم بلــــغزد پای دل مارا چه کار آخر به سیب ای تکــــیه گاه محکــــــمم این دل به اصلش وصل کن وین داستــــان کهــــــنه را حذفش از این سر فصـل کن...
|