اسم جمع: جمع مؤنث عربی میدانیم که در زبان فارسی برای اسم (Noun) و ضمیر (Pronoun) مؤنث و مذکر نداریم. بنابراین دلیلی ندارد که اگر کلمه عربی فارسی شده مؤنث باشد، جمع آن را با پیروی از قاعده دستوری عربی با پسوند "ات" بیاوریم. مثلاً کلمههای مصاحبه، مربوطه، شجره، و جبهه در عربی "مؤنث" است و علامت تأنیث در آنها "ة" آخر کلمه است که در فـارسـی به صورت "کـسره" تلفظ میشود و به آن "های غیر ملفوظ" میگویند. جمع این اسمهای مؤنث در عربی مصاحبات، مربوطات، شجرات، و جبهات است، ولی در فارسی "واجب فرهنگی" است که آنها را با پسوند جمع فارسی به صورت جمع درآوریم و بگوییم مصاحبهها، مربوطهها، شجرهها، و جبههها. جمع مؤنث عربی هم مثل بعضی از جمعهای مکسر، در زبان فارسی وظیفهای متفاوت با وظیفه عربی خود پیدا کرده است و پسوند "ات" آن برای "اسم جمع" و "جمع نوع" به کار میرود. با همین وظیفه غیر عربی است که در زبان فارسی بعضی از کلمههای فارسی را هم با این پسوند به صورت جمع در میآوریم، مثل باغات، سبزیجات، کارخانجات (کارخانهجات)، شمیرانات، دستجات (دستهجات)، شیرینیجات، ترشیجات، روزنامجات (روزنامهجات)، نوشتجات (نوشتهجات)، میوهجات و مانند اینها. در لغتنامه دهخدا زیر پسوند "جات" آمده است: "علامت جمع در فارسی. تازیان بعضی کلمات فارسی مختوم به "هـ" غیر ملفوظ را تعریب کرده به "ات" جمع بستهاند، و ایرانیان این گونه جمع معرب را از آنان اقتباس کرده و کلمات دیگر (اعم از فارسی و عربی و غیره) را نیز به همان سیاق استعمال کرده"اند." در اینجا این اشاره لازم است که خود عـلامه علی اکبر دهخدا، و همچنین دکتر محمد معین و دیگر دانشورانی که در تدوین و ویراستاری این لغتنامه همکاری داشتهاند و دانشورانی که دستور زبان فارسی نوشتهاند، در مورد "جات" به دو نکته مهم توجه نکردهاند. اول اینکه پسوند "ات" داریم، نه پسوند "جات"، و "ج" که میان اسم و پسوند میآید، چنانکه من سالها پیش در مقالهای نوشتم، یکی از "صوتهای نرمخوانی" در زبان فارسی است. من پنج صوت نرمخوانی در زبان فارسی امروز یافتهام که عبارت است از "ج"، "گ" (بیحوصلگی، بیعلاقگی، خستگان، بستگی، بستگان)، "د" (بدین، بدان)، "ز" (بزش، بزشان: در لهجه خراسانی) و "ه" (بهت، بهش، بهتـان، بهشـان: در لهـجه تهـرانی) . وقـتی کـه دو کلـمه با هـم ترکـیب میشود که صوت آخر کلمه اول و صوت اول کلمه دوم "مصوت" (Vowel) باشد، خواندن دو مصوت دشوار میشود و بنابراین یک صوت نرمخوانی در میان آنها آورده میشود. مثلاً کلمه "نوشته" به مصوت کوتاه کسره ختم میشود و صوت اول پسوند "ات" هم مصوت بلند "ا" یا "الف" است و بنابراین برای آسانی و نرمی تلفظ این کلمه مرکب، در میان این دو مصوت، حرف غیرمصوت (Consonant) "ج" را میآوریم و میگویم "نوشتهجات". اما در جمع بستن کلمه "باغ" که صوت آخر آن غیر مصوت است، در جمع با "ات" میگوییم "باغات". نکته دوم این است که البته ایرانیان پسوند "ات" را از عربی گرفتهاند، ولی به کاربرد آن وظیفه دیگری دادهاند، به این معنی که این پسوند را، چنانکه قبلاً اشاره شد، برای "اسم جمع" و "جمع نوع" به کار بردهاند. حتی کلمههای عربیای که با "ات" جمع بسته میشود، در فارسی حالت جمع عادی ندارد و با مفهوم "اسم جمع" و "جمع نوع" به کار میرود، مثل مرکبات، اطلاعات، اصلاحات، امکانات، اقدامات، مالیات، اعتبارات، محاسبات، معاملات، ارتباطات، اختیارات، اعلانات، انتخابات، تشکیلات، تعمیرات، خدمات، مخابرات و مانند اینها، که مفرد این کلمهها با پسوند "ها" با حاصل معنی آنها در جمع با "ات" تفاوت معنی دارد. برای توجه به این تفاوت معنی، مفرد نمونههای بالا را با "ها" جمع میبندیم، به این صورت: مرکـبهها، اطلاعها، اصلاحها، امکانها، اقدامها، مالیهها،اعتبارها، محاسـبهها، معامـلهها، ارتباطها، اختـیارها، اعـلانها، انتخـابها، تشـکیلها، تعمیرها، خدمتها، مخابرهها. اگر وظیفهای را که پسوند جمع مؤنث عربی "ات" در نظام دستوری زبان فارسی بر عهده گرفته است، به خوبی بشناسیم، به آسانی میتوانیم از کاربرد "ات" در موردهایی که جمع با "ها" ممکن و واجب فرهنگی است، خودداری کنیم. در اینجا چند نمونه از نوشتههای سایت بیبیسی فارسی میآورم. در موردهایی که این نمونهها از جاهای دیگری گرفته شده باشد، در پرانتز یادآوری میشود: کلمـات (کـلمههـا)، مثـال: "اسـتفـاده از کلـمات (کلمههـای) خارجی در قم ممنوع شد"، "شیوه ترکیب کلمات (کلمهها) با طرحها میتواند تعابیر (تعبیرهایی) گوناگون را (را زائد) تداعی کند". (این اشاره را لازم میبینم که در جمله اخیر منظور نویسنده از "کلمات" کلام و گفتار نیست.) جملات (جملهها)، مثال: "یکی از جملات (جملههای) این پروتکل به روشنی میگوید که اهداف (هدفهای) غیر نظامی نباید هدف(!) حمله یا انتقام قرار گیرد"، "و این روزنامه هم با تغییر جملات (جملهها) عین مفهوم را به خواننده ارائه میدهد". تشبیهات و استعارات (تشبیهها و استعارهها)، مثال: "نادر نادرپور در شعرهای خود تشبیهها و استعارههای تازه و بدیع زیاد دارد" (این مثال از سایت بیبیسی نیست.) تأثیرات (تأثیرها)، مثال: "آقای نصر برای عرفان اسلامی و تأثیرات (تأثیرهای، یا تأثیر به صورت مفرد) آن در حیات (زندگی) اجتماعی و فکری اسلام اهمیت خاص قائل است"، «موضوع برنامه تأثیرات (تأثیرهای) مثبت و منفی فیلمهای هندی بود". تغییرات (تغییرها)، مثال: "در برنامه این هفته تغییرات (تغییرهای) احتمالی در عرصه شبکههای ماهوارهای فارسی زبان بررسی خواهد شد"، "دولت فواد سنیوره، نخست وزیر لبنان، تغییرات (تغییرهای) اخیر صحنه سیاسی این کشور را منعکس نمیکرد". عادات (عادتها)، مثال: "برای تشویق مردم به عادات (عادتهای) سالم، با مدارس، رستورانها، شرکتها و کارشناسان بهداشتی همکاری میکند"، "شامپانزهها مانند انسان از عادات (عادتها) و سنن (سنتهای) جمعی پیروی میکنند"، "به گفته دفتر بهبود اخلاقی پکن، مبارزه با یکی دیگر از عادات (عادتهای) بد شهر نیز در دستور کار است: ریختن آشغال روی زمین". صفحات (صفحهها)، مثال: "گوگل به کاربران اینترنت صفحات (صفحههــای) شخصی ارائه میدهــد"، "روزنامههای اصلاحطلب... در صفحات (صفحههای) نخست خود تصاویری (تصویرهایی) از شاه امان الله و... چاپ کردهاند". غـات (لغتها)، مثـال: "یکصد تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامهای ... در عدم استفاده از لغات (لغتها) و واژههای بیگانه در قوانین تأکید کردند" (در این جمله نویسنده هم "لغات" با جمع مؤنث عربی به کار برده است، هم در کنار آن کلمه فارسی "واژهها" را!)، "در مکالمات (گفتگوی) روزمره لغات (لغتهای) فارسی زیادی به کار میبرند". مقالات (مقالهها)، مثال: "گزارشها و مقالات (مقالههای) تحلیلی درباره کشتهها و ویرانیهای بم"، "عمده مطالب (مطلبهای عمده) کتاب مقالات (مقالهها) و نوشتارهایی (نوشتههایی) است که چندی پیش در کنفرانسی تحت همین (با همین) عنوان در لندن اشاره شد"، "رشد تعداد مقالات (مقالهها) مستمر است" (شماره مقالهها پیوسته افزایش پیدا میکند، پیوسته در افزایش است)". سؤالات (سؤالها، پرسشها)، مثال: "سرویس (!) سؤالات (سؤالها) و پیشنهادات (پیشنهادهای) مرکز اطلاعات و آمار زنان آمادگی خود را برای دریافت پیشنهادات و سؤالات (پیشنهادها و سؤالهای) شما... اعلام میدارد"، "باید در صحن مجلس حاضر شود و به سؤالات نمایندگان درمورد (درباره) عملکردهای خود پاسخ گوید".
|