بی تفاوتی با نان اضافهبا بی تفاوتی چه میکنید؟ بی تردید هر روزه از میان انسانهایی که به هر دلیل یک رابطه با آنها دارید و یا از دور میپایید ، دسته ای بزرگی که شاید شوربختانه عدد بزرگی هم جلوی تعداد آنها باشد را لمس کرده اید که بی تفاوت هستند. اینها برایشان فرقی نمیکند که خورشید یکساعت دیر طلوع کند، هیتلر پنجاه میلیون یا پنج میلیون را کشت ، الیوس پرسلی خواننده بود یا پسر نیچه ، استالین مارک یک نوشابه است یا آلیاژ استیل و یا رییس جمهور آمریکا در حال حاضر ایرج میرزاست یا دیوید بکهام. باور کنید از این دسته آدمها کم نیستند و گوئی در حال تکثیر هم هستند . من کسی را میشناسم که به هیچ کس ، هیچ ایدئولوژی ، هیچ ورزشی ، هیچ کاری ، هیچ هیجانی هیچ علاقه ای ندارد و دنیای خودش را دارد . دنیائی که خط سیر آن از خانه تا محل کار و از محل کار تا خانه است و تنها هنگام مرگ است که محض تنوع به گورستان هم منتهی میشود. البته من هنوز مطمئن نیستم که اینها کار بهتر را انجام میدهند یا دیگران ،شاید نگاهشان عاقل اندر سفیه است و با خود میگویند چرا ذهن را درگیر اخبار بیفایده باید کرد و اصلا به من چه که چندین کودک در انفجار یک بمب کشته شده اند یا فلان کس را فلان دولت اعدام کرد یا روی مریخ خردادیان باباکرم رقصیده است ، من همین یک سیخ جوجه را که کباب کنم و به دندان بکشم از سرم هم زیادیست . حتما بر سر راهتان کسی سبز شده که برایش یک شاه بیت حافظ را خوانده اید و منتظر واکنش میمانید و میبینید که طرف پس از پنج دقیقه سکوت با دهان باز به تنظیمات کارخانه برگشته و میگه : اممممممممممم چی گفته سعدی ..... یا بهش میگید دیشب گل مسی رو دیدی شیش نفر رو دریبل زد ، طرف میگه : عجب کشتی گیریه مسی .... یا یه جوک تعریف میکنی که وقتی برای خودت گفتند خودت رو جر دادی ، ولی این میگه : برو فکر نان کن که خربزه آب است من بر این باورم که آدمها در یک زمینه ای دستکم یک چیزهایی بلد باشند و یا به یک چیزهایی واکنش نشان دهند . مثلا اگه همکارشون حالش بد میشه ، یک موتور سوار پرت میشه تو شیشه خودرو جلوئی ، پنالتی ایران برابر آرژانتین گرفته نمیشه و.... یه حالتی دستکم به ابروها باید داد که نشان دهد به خاطر دیگران هم که شده کمی احساس خرج کنیم. دلم پر بود و نمیتوانستم بی تفاوت از کنار این افراد بی تفاوت رد شوم . فروردین ۹۵ جلال سلطانیا
|