دروازه های آتندروازه های آتن "کشتی بادبانی مان ،به طور کامل در آتش سوخت و من و چند سرباز دیگر ،خود را به آب انداختیم و با شنا و کمک چوبهای شناور ،خود را به ساحل رساندیم . نیروی دریایی ما شکست خورده بود و تمام امید ما به نیروهای پیاده و سواره نظام گارد شاهنشاهی بود . خشایارشاه و لشکریان همراهش ، فاصله ی زیادی با ما داشتند و ما بعنوان سربازان پیش مرگ ، باید راه و مسیر را برای آنها هموار می کردیم . شب شده بود و در حالی که هوا به شدت سرد شده بود ، به نزدیکی یکی از روستاهای ساحلی یونان رسیدیم . لباسهای جنگی خود را در آوردیم و لباس یونانی پوشیدیم . مردم روستا ، زیاد دل خوشی از پادشاه یونان نداشتند و خیلی دوست داشتند ما را همراهی کنند و انتقام خود را از حکومت خودکامه ی یونان بگیرند . با کمک روستاییان معترض ، اسب و مقداری غدا تهیه کردیم و به همراه چند نفر از آنها ، راه آتن را در پیش گرفتیم و به مسیر حرکت خود ادامه دادیم . برای اینکه کسی به ما شک نکند ، روزها استراحت می کردیم و شبها به راهمان ادامه می دادیم . با اینکه فاصله ی زیادی با آتن نداشتیم ،ولی از مردم شهر و روستاهای دور و بر درباره ی حمله ی سربازان هخامنشی و لشکرکشی خشایارشاه ، چیزهایی می شنیدیم . در یکی از شهرهای کوچک نزدیک آتن ، سربازهای یونانی در ورودمان به شهر به ما شک کردند و بعد از درگیری با آنها به بیرون شهر فرار کردیم و در کوههای اطراف شهر ، پناه گرفتیم . سربازهای یونانی به تعقیب و گریز ما پرداختند و ما مجبور شدیم چند روزی را در کوهها بمانیم و بخاطر خطر بزرگی که در کمینمان بود ، پناه بگیریم و بسوی آتن حرکت نکنیم . بعد از دوسه روزی توقف ، شب هنگام به راه خود ادامه دادیم و به نزدیکی آتن و دروازه هایش رسیدیم . راه های ورودی آتن کامل بسته بود و به شدت از ورودی ها و دروازه های شهر محافظت می شد . کار سختی در پیش رو داشتیم و برای همین محبور بودیم از روی برنامه و حساب و کتاب به شهر وارد شویم و کسی به ما شک نکند . به علت خستگی زیاد و محافظت شدید از دروازه های آتن ، چند روزی برنامه ی مان را عقب انداختیم و در نزدیکی های آتن به استراحت پرداختیم . طبق شنیده های ما ، خشایارشاه به نزدیکی سواحل یونان رسیده بود و به خاطر رد گم کنی و جلوگیری از توقف و درگیری با لشکریان شاه ، باید هر چه زودتر خود را به آتن می رساندیم و بعد از درگیری با سربازان داخل شهر و مشغول کردن یونانی ها به جنگ در شهر ، راه را برای حرکت و حمله ی شاه و گارد شاهنشاهی ،هموار می کردیم . برای همین ، صبح زود به یکی از دروازه های آتن حمله کردیم و با اینکه خسارتهای زیادی دادیم ولی در هر صورت وارد شهر شدیم و فکر لشکریان یونانی را به درگیری در شهر مشغول کردیم . پایان 24/12/1394 صابر خوشبین صفت
|