شعرناب

اروتیزم در شعر فروغ فرخ زاد


ادبیات یکی از طلایه داران مدرنیزم در شرق است که وجوه گوناگون دارد. یکی از آنها شعر بوده که در خاور میانه برای گذار فرهنگ به عصر مدرن بسیار توفنده است. سنن و رسوم ادبی پیشامدرن با شعر حامل مدرنیزم تلاقی کرده که سانسور ساطور تعیین کننده مقطعی است. روشن است که آنجا که این تلاقی حاد است تغییر تندتر است. استبداد نه تنها روشنفکران متعهد را به بند می کشد؛ بلکه سد اشاعه عقاید پیشرو نیز می باشد.
شعر اروتیک مذکر در ادبیات فارسی سنتی 1000 ساله دارد. ولی اروتیزم زنانه، جدید و جدی با فروغ آغاز شد. اکنون راهروان فراوان بویژه برونمرزی، در جوار فرهنگ پسامدرن غرب، دارد. دوره بندی شعری فروغ شامل بخشی از شعرهای تولدی دیگر می شود که در شعر اروتیک زنانه فارسی جای دارد. لحن اروتیک این دوره کوتاه تکامل منطقی لحن لیریک فروغ در 3 کتاب شعر اولیه اش بویژه عصیان بود. او پس از دیالوگهای کائناتی پرگناه خیامی به شکل مثنوی به فردیت زنانه خود کنجکاو شد. خیلی زود از دوره اروتیک به شعرهای اجتماعی، رئالیست، پیشگویانه از قبیل آیه های زمینی، دلم برای باغچه می سوزد، ایمان بیآوریم به آغاز فصل سرد، رسید.
اروتیزم شعر فروغ را می توان در راوی، زبان، آرایه های ادبی واکاوی کرد. در این جستار برخی تعاریف، تاریخچه، و نمونه هایی از شعر شاعران تراز اول و شعر فروغ آورده می شوند. فروغ در یک دوره خاصی از زندگی شاعریش جنبه اروتیزم زنانه را در شعرش تجربه کرد. ولی وجدان بیدار، دید تیز در تمیز اغراضهای اجتماعی، نیز با شرکت در بحثهای دانشجویان پیشرو در آلمان و ایتالیا جنبه شعر تعهد در کارهای ادبی فروغ غالب شد. گاهی مطایبه و فولکلور تهرانی را نیز چاشنی شعر اجتماعی خود کرد؛ برای نمونه مرز پر گهر و بعلی گفت. بهرجهت پیشبینی حسی و بصیرتی clairvoyance او از آمدن انقلاب با سلطانپور که از روی ایده الوژی اعتقادی انقلاب ظفرنمون را در شعرش تداعی می کرد، تفاوت دارد.
تعاریف. می توان توصیف روال جذبه و نزدیکی 2 فرد بهم را از نظر زمانی و رفتاری 3 بخش کرد. اگر آنها از هم دور باشند؛ بیان تردد بین فکر و پوست لیریک است. اگر در کنار هم باشند؛ توصیف آنها اروتیک است. اگر در لحظه دخول و باه باشند بیان آن پورنو می شود. پس تصویر زیبایی جنسی از فاصله لیریک؛ از نزدیک دنجی اروتیک؛ در لُختی، شرح اعضای تن، افعال لقاح انسانی پورنو می باشد.
شعر اروتیک بیان رابطه 2 طرف، بین 2 مرحله لیریک و پورنوگرفیک، است. شعر لیریک توصیف جذبه از فاصله بین 2 طرف می باشد. غزلیات حافظ مانند "زلف آشفته و خندان لب و مست/ پیرهن چاک، غزل خوان، صراحی در دست" و شبانه های شاملو از جمله " دوستش مي دارم / چرا كه مي شناسمش،/ به دوستي و يگانگي" نمونه های این گونه شعرند.
شعر اروتیک تصویر نزدیکی 2 طرف با سمتگیری بستریات است؛ برخی رباعیات خیام مانند " می بايد و معشوق و به کام آسودن" و برخی شعرهای فروغ اینگونه شعرند: در سکوت معبد هوس/ خفته ام کنار پیکر تو بیقرار، عصیان، ص 116. شعر پورنو ارایه اسمها و افعال مربوط به دخول است؛ برخی ابیات سعدی، مولانا، ایرج میرزا در این رده اند که با گوگل در اینترنت می توان یافت.
برای شاعر منزلت سوژه در توصیف آن اثرگذار است. برای نمونه: سعدی در باره طرف جذاب درباری شعر لیریک می نویسد؛ ولی در باره طرف جنسی عادی شعر اروتیک یا پورنوگرافیک می سراید. روشن است که بخاطر رعایت سنن جامعه و عفت قلم که تابع مرحله انکشاف اجتماعی اند؛ شعر اروتیک و پورنو در کاربرد استعاره ها، جانشینها، نمادها، نمودها از غنای بیشتر- برای رد گم کردن ممیزی جامعه- برخوردار اند.
برای نمونه: گلستان سعدی، باب پنجم، در عشق و جوانی روایات و اشعاری دارد که 800 سال در ایران بازتکثیر می شد. ولی فروغی در چاپ کلیات سعدی آنهارا بخاطر سانسور دولتی بنام عفت عمومی سده 20م تهران حذف کرد. اکنون در اینترنت این سطور ساطور خورده بجهانیان عرضه میشوند. دفتر پنجم مثنوی مولانا هم نظم و نثری ورای لیریک دارد. البته رساله دلگشا عبید زاکانی روایات فراوان دارد که شرح حجره، مدرسه، جمال شناسی در بصره، کوفه، بغداد است.
در یک مفصل شعری جنسیت راوی و جنسیت سوژه 4 حالت ایجاد می کند. این 4 حالت ضربدری بین جنسیت راوی و سوژه در شعر اروتیک از این قرارند: 1- راوی مذکر سوژه مذکر، نمونه از حافظ: من با کمر تو در میان کردم دست. حافظ معشوق را در ظاهر و رفتار وصف می کند: فریاد که از شش جهتم راه ببستند:/ آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت؛ ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست./ آن چه آغاز ندارد نپذیرد انجام. علیرغم تسلط ادبا به عربی، های مونث در واژه معشوقه افتاده؛ مذکر آن معشوق بکار میرود؛ ولی در ضعیفه بجامانده. این ایهام عمدی باعث شد که با نبود ضمایر جنسیت در فارسی برخی اسمهای مونث عربی بصورت مذکر یا کلی بکار روند. 2- راوی مذکر سوژه مونث، نمونه از نظامی: ميانش يكي دره ي ژرف بود. /سم آهويي مانده بر برف بود.
3- راوی مونث سوژه مونث یا شاعر زن در اشاره به خود: دیدم که پوست تنم از انبساط عشق ترک می خورد، فروغ فرخ زاد، تولدی دیگر، ص 44. 4 - راوی مونث سوژه مذکر، نمونه از مولوی، راوی دختری با پدرش بحث می کند: آتش و پنبه است، بی شک، مرد و زن. نمونه از فروغ: شانه های تو/ همچون صخره های سخت و پرغرور/ موج گیسوان من در این نشیب/ سینه می کشد چو آبشار نور، عصیان، ص 115.
سعدی و حافظ نمونه های عالی 2 نوع اولند. فروغ فرخ زاد نمونه 4م است. سافو، شاعر یونانی قرن 7 ق.م.، نمونه نوع 3م است. لیریک از واژه lyre چنگ، ساز زهی کوچک، مشتق شده. شعری که در خواندنش با نواختن چنگ/ لیر توام می بود. در نمونه شعر زیر سافو، نام زنی جسمانی را می برد که با الهه های آسمانی مانا، مانند موسها Muses جاودانی، ربطی ندارد. موس بن واژه موسیقی، یعنی الهه الهام نوای خوش است. لیدیا هم آسیای صغیر، شبه جزیره ترکیه امروزی، شرق یونان، است. آثار سافو در تذکره های ادبی بصورت قطعه و سطری بجا مانده اند. چند سطر از شعر تمنا از سافو: برگرد بسوی من، گونگیلا، امشب اینجا/ تو، گل من، با چنگ لیدیایی خود.. /باز برگرد بسوی من:/ از میان تمام زنان میرا/ میخواهم ببنیم ترا.
تاریخچه. در تاریخ، شعر اروتیک غالبا از دید مذکر بوده. سافو، متولد جزیره لزبوس در یونان سده 7 ق.م.، شعر اروتیک زنانه را با تصویرهای قوی، زبانی ساده، موسیقی کلامی به یکی از لهجه های یونانی نوشت. تاجایی که افلاتون در باره این شاعر زن نوشت: برخی می گویند الهه های موسیقی 9 نفرند./ زهی کوته فکری! سافو اهل لزبوس دهمین است. در فرهنگ غربی مدرن جاذبه بین 2 زن را سحق/ لزبینیزم نامیده که مشتق از لزبوس است؛ در فارسی طبق زنی می گویند.
در شعر هزاره فارسی، شعر اروتیک مختص مردان بوده؛ نیز در شاعران زن می توان بیتها، ترکیبات، اشارات کم رنگی به احساس زنانه پیدا کرد. ولی غالبا این آثار از نظر جنسی خنثی هستند. توجه شود در شعر لیریک و اروتیک معمولا راوی من، اول شخص مفرد است که شعر را خصوصیتر می کند؛ راوی 3م شخص مفرد شعر را ابژکتیو و غیرشخصی می کند. پروین نمونه باشکوه این نوع شعر غیرشخصی و تعلیمی است. برای نمونه: روزی سیر طعنه زد به پیاز/ که تو مسکین چقدر بدبویی!
در تاریخ، این شاعران زن را می توان نام برد: رابعه در قرن 4 هجری؛ مهستی در قرن 5 هجری؛ جهانملک خاتون همعصر حافظ در قرن 6 هجری؛ پادشاه خاتون، فرمانروای کرمان در سده 7 هجری؛ بیجه منجمه همعصر جامی؛ جمیله اصفهانی در قرن 9 هجری؛ دختر هلالی استرآبادی در قرن 10 هجری؛ رشحه دختر هاتف اصفهانی، عفت نسابه در شیراز، گوهر قاجار نوه و شاه بیگم دختر فتحعلی شاه در قرن 12 هجری. طاهره قره العین در پاسخ دعوتنامه ناصرالدین شاه به تمکین نوشت: تو و ملک و جاه سکندری/ من و رسم و راه قلندری./ اگر آن نکوست تو در خوری؛/ وگر این بد است مرا سزا. پاسخش شهادت او را در 15 اوت 1852م باعث شد.
در انقلاب مشروطه شاعران زن بقرار زیرند: فخراعظم ارغون- مادر سیمین بهبهانی، بدری تندری، فصلبهار قاجار، مهتاج رخشان، ژاله قائم مقامی که شعر شکسته یعنی ابیات نامساوی را قبل از نیما مطرح کرد. پس از مشروطیت حمیده سپهری- مادر برزگ سهراب سپهری و پروین اعتصامی را باید نام برد.
در اروتیزم مدرن راوی زن به توصیف شور خود و سوژه غالبا مرد ولی گاهی هم زن می گراید. در عصر مدرن تکامل شعر اروتیک زنانه نوع 4م، راوی مونث سوژه مذکر، با فروغ در دهه 40 شمسی آغاز شد. او با رمز و تابوشکنی، اذعان به گناه، پوزش طلبانه در شعر مذکر، دید راوی زنانه را در آثار اولیه اش مطرح کرد. بخاطر محظورات زمان-مکانی، اشعار اروتیک فروغ بصورت مورس، رمزی، کریپتیک، باگسستگی در تصویراند. آنها با پرش از بازه زمان همخوابگی، آنرا در فضایی گنگ تصویر می کنند. برای نمونه شعر جفت فروغ در زیر دیده شود.
نوآوری فروغ تکاندهنده بود. ارکان نخاله های اشرافی شعر فارسی را بلرزه درآورد. زلزله ای شد برای سقوط کاخ پدرسالاری و دید مذکر در شعر فارسی. از آن پس یا همزمان، سیمین هم در قالب سنتی از لذت زنانه دم زد. این دو در نشریات دهه 40 برای اولین بار نقطه نظر امیال طرف ساکت هزاران سال لذت تنانگی و جنسی در فلات را مطرح کردند.
فروغ با این نوآوری مطالبه طرف مقابل در شعر بستریات، شعر تنانگی/ تنکامی از دید راوی زن را در جامعه جا انداخت. در کاخ شعر اروتیک هزار ساله فارسی زلزله افتاد. برای اولین بار در محافل نخاله های اشرافی، رجلیت شعر فارسی به چالش و مردمیدان-طلبی کشیده شد. مردان معتاد شاعر آندوره همه و همه بهمهمه و واهمه افتادند. از زیر لحاف محافل بنگ، مشروب، بستریات رجل شعری، طرف مقابل بر پا شده، راست شده، عرض اندام کرده، نفس کش گفته، مبارز طلبیده، سکوت زنانه 1000 ساله در شعر مذکر فارسی را شکست. از این پس زن نه باعربده کشی بلکه قد علم کردن در جامعه، سهم خود را در لذت بستریات خواستار شد.
جنسیت در شعر اروتیک را می توان در 3 بخش واشکافی کرد: 1- راوی، 2- زبان، 3- آرایه های ادبی اروتیک. سکانس اروتیک را هم می توان مرحله بندی کرد: 1- جذبه 2 طرف از فاصله با جهت گیری بستریات. فروغ: از تو تنهاییم خاموشی گرفت/ پیکرم بوی همآغوشی گرفت، ص 48. حافظ یا شاعری دیگر: نيمی از رخ بنمود و خمی از ابرويی/ وسط ماه، تماشای هلالی کرديم. 2- پیشبازی/ مغازله کلامی و پوستی، باز از فروغ: ای لبانم بوسه گاه بوسه ات/ خیره چشمانم براه بوسه ات، ص 50. 3- وصل با نمونه ای دیگر از فروغ: ای تشنج های لذت در تنم/ ای خطوط پیکرت پیراهنم، ص 50. 4- آرامش و مراقبه با نمونه ای از فروغ: ای نگاهت لای لایی سحربار/ گاهواره کودکان بیقرار، ص 50. کودکان بیقرار شاید منظور سینه باشد. همه نگینه ها از فروغ فرخ زاد، عاشقانه، تولدی دیگر، آمده.
راوی. در هرم دید تا صحنه، وصف صحنه شعری 2 محور دارد: 1- دیدگاه راوی تا سوژه های توی صحنه. 2- فاصله بین سوژه ها باهم. محور اول توصیف سطحی جزییات صحنه را تعیین می کند. محور دوم رفتار عناصر درون صحنه را نسبت بهم رصد می کند. شعر اروتیک 2 دید برای راوی مرد و زن در تعریف سوژه زن دارد. 1- راوی مرد زن را توصیف میکند. در برخی مفصلهای فردوسی، نظامی، ایرج میرزا دید اول مطرح شده اند. برای نمونه وصف فردوسی از آمیزش زال و رودابه، تهمینه و رستم با استعاره و نمادگرایی همراه است: ز ديدنش رودابه مي‌نارميد./ به دزديده در وي همي بنگريد/ بدان شاخ و بال و بدان فر و برز/ كه خارا چو خار آمدي زو به گرز./ همي بود بوس و كنار و نبيد./ مگر شير كو گور را نشگريد؟ نبید = شراب خرما، شگرید =؟ این دید سنتی 1000 ساله است. 2- راوی زن از شهوت، میل، حس پوستی خود سخن می گوید. این دید دوم را نخستین بار فروغ جدی و جدید مطرح کرد.
پس عمدتا در شعر کلاسیک و نو راوی مذکر بوده؛ تنها در عصر مدرن است که معیارهای فردی به الویت در جامعه می رسند. زنان با تحصیلات دانشگاهی در مدیریت جامعه حضور می یابند. متناظر با این رشد اجتماعی فردی شعر هم این فردیت را متبلور می کند. بیان شاعرانه بنمایه فکر فردی خاص پیدا می کند؛ نه تبعیت از یک سبک ادبی که از تاریخ و سنت به شاعر رسیده.
در شعر اروتیک کلاسیک، راوی مرد به توصیف اشتیاق خود و سوژه غالبا زن- ولی گاهی نوجوان مذکر- می پردازد. برخی غزلهای حافظ نمونه عالی هر دو موردند. رک به: دکتر سیروس شمیسا، شاهدبازی در ادبیات فارسی. برخی ابیات سعدی و مولانا نمونه اروتیک غیر هترو یند. شعر پروین از نظر جنسیت غالبا مذکر یا خنثی است. در شعر نو فروغ نمونه عالی نوع هترو و چند شاعر مونث در خارج نمونه نوغ مقابل اند. باید افزود که دید و حس زنانه را در شعر فارسی نخستین بار فروغ رایج کرد.
یک تفاوت ظریف در رابطه راوی و سوژه وجود دارد: 1- راوی امیال شهوی خود را بطور عام توصیف می کند. 2- راوی جذبه پوستی به یک سوژه جنسی مشخص را تصویر می کند. این نوع بخشی از شعر آتوبیوگرافیک/ شرح حال است. شعر تنانگی فروغ در نوع اول قرار دارد؛ برخی آثار برونمرزی در شعر لیریک یا اروتیک از نوع دومند. چرا این تفاوت وجود دارد؟ یکی از خصیصه های راوی اول شخص مفرد، نزدیکی دیدگاه راوی به صحنه روایت است؛ زیرا "من" راوی در صحنه حضور دارد. نزدیکی 2 طرف بهم با راوی اول شخص و دیالوگ 2 نفره با لحنی آمرانه سکانس شعری را دراماتیک می کند.
فروغ شخصیت رمانتیک یک ایده آلیست را داشت. او در جامعه پیشامدرن پدرسالاری تقیه گر، گناه کار با محرکه ترس در تهران زندگی می کرد. اصولا یکی از مصائب استبداد، پرورش برخی افراد ایده آلیست در جامعه است. در جامعه آزاد غربی، فرد از کودکی و نوجوانی به مرتبت واقعی خود در بین همگنان پی می برد؛ شخصیتی واقع بین می یابد. لذا شاعر ایرانی در غرب، بنا به قانون ظروف مرتبطه پاسکال که مایعات فشار را در ظرف منتقل می کنند، از محیط و قوانین غربی تاثیر می پذیرند. جنبه هایی از شخصیت آنها پراگماتیک می شود. آنها در جامعه سکولار مدرن با فرهنگ شفاف و پسامدرن با آزادی مطلق فردی در غرب زندگی می کنند. لذا تفاوت اروتیزم فروغ در تهران دهه 30ش با شاعران برونمرزی در غرب سده 21م تفاوت محیط زمان-مکانی آنهاست که در شعر بازتولید می شود.
زبان. آیا شعر اروتیک راوی زن زبانی متفاوت از راوی مرد دارد؟ آیا اروتیزم سیر تکاملی دارد؛ نوع قرون وسطایی آن از نوع مدرن آن چگونه تفکیک می شود؟ آیا شعر لیریک، اروتیک، پورنوگرافیک متناظر با 3 مرحله از چرخه حیات نوجوانی، میانسالی، پیری یک شاعر است؟ رابطه لحن شعر با منزلت طرف مقابل در بیان شعری چگونه است؟ روشن است نام برخی اعضای بدن مرد با زن تفاوت دارد. درشعر شرح-حالی راوی با نام بردن اعضای تنش جنسیت خود را لو می دهد. برای نمونه زلف موی سر مرد و گیسو موی سر زن است. نام اجزای پوشاک مانند دامن، چادر، روسری، جلیقه، کمربند جنسیت راوی را برملا می کند. البته در عصر مدرن این تفاوتها رو بکاهش اند.
فکرهای زبانی دوره کودکی با عواطف مادری در حافظه فرد آمیخته اند. در لحظه باه فرد به گذشته و کودکی خود حلول می کند. به غان و غون می افتاد؛ واجهای وحش از گلو برآمده؛ زبان کودکی ساده در بیان عارض می شود. فروغ در شعر دیوارهای مرز، ص55 تولدی دیگر، لحظه باه را با تصویر صوتی ریتمیک بدوی "تام تام طبل سیاهان/ در هوهوی قبیله ی اندامهای من" ترابری کلامی می کند. در فارسی اعضا و افعال مربوط به میان تنه ی انسان با ک آغاز می شوند. در فرهنگ مدرن فارسی همبستری را می توان با 3کاف بیان کرد. شگرد زبانی دیگر کاربرد کلمات با معناهای جدید است.
زبان ادبی در سده 20م کوشید به زبان محاوره نزدیک شود. ادبیات مدرن فارسی بر اساس این اصل نزدیکی بیان به زبان محاوره تهرانی است. خود این گرایش تصریحی به زبان محاوره در ادبیات مدرن فارسی حاوی جریان زیرین تلویحی نزدیکی بیان کلامی به فکر زبانی در مغز نویسنده است. این نزدیکی به کاربرد زبان محاوره ای نویسنده را از سنن ادبی دور کرده؛ بیان را به شخصیت فردی نویسنده سوق می دهد. لذا تعدد سبک فردی در نیمه سده 20م و اوایل سده 21م افزایش می یابد. سبک نگارش آل احمد و چوبک بسیار با هدایت و جمال زاده تفاوت دارد. در حالی که سبک نگارش هدایت و جمال زاده با نویسندگان پیشاز انقلاب مشروطه بسیار متفاوت است.
در فکر زبانی جمله بندی تابع عواطف، اهمیت اطلاعاتی، ضیق وقت ارایه می شود؛ نه بنا به قواعد دستوری صرف. در گزینش و چینش کلمات هم جنبه تلویحی connotation لغت به جنبه تصریحی/ کتابی denotation آن می چربد. انبار لغوی حافظه نویسنده منتج از تجربه شخصی و مسقیم خود نویسنده است. لذا فکر زبانی شدیدا فردی است ولی بیان کلامی اجتماعی تابع دستور می باشد. این گزینش نیز بر محرمیت واژه های همجوار در عبارت اثرگذار است. در نتیجه جنبه فردی اصطلاح و ترکیب کلامی در بیان محاوره ای بیشتر از رعایت قواعد دستوری ادبیات سنتی کلاسیک است.
البته در روزنامه نگاری این تفاوتهای شخصی بین نویسندگان محو می شوند. برعکس در سناریوی تئاتر و فیلم روی این تفاوتهای گویش فردی تاکید می شود. نکته مهمتر ریزش عواطف در کلام نزدیک بفکر است که صداقت شاعر را بمنصه ظهور میرساند. گاهی بجای فعلی مرسوم، با ترکیب جدیدی از فعلها، معنی سطر شعر اروتیک می شود.
آرایه های ادبی. آرایه های ادبی شعر اروتیک چه اشتراکی یا افتراقی با انواع دیگر شعر دارند؟ شاعران بزرگ چون رودکی، فردوسی، نظامی فکرهای اروتیک مرد-مرکز، مذکر-مآب خود را چگونه بیان کرده اند؟ شعر اروتیک منتشره دهه 40 با فشار سانسور دولتی و اجتماعی شعریست با لایه های "جانشینی و همنشینی" سوسوری. این 2 لایه به اندیشیدن ربط دارد؛ در مقابل صرف و نحو دستوری با سنت ادبی تعیین می شوند.
این 2 محور زبانی سوسوری، مشابهت و مجاورت، هم در گزینش کلمات در آفرینش ادبی و هم در واکاوی و نقد ادبیات کاربرد دارند. در تولید نرم ادبیات بوسیله ابزار دیجیتال و پخش اینترنتی دهه 80 ، یک قطعه ادبی می تواند به فکر نویسنده بسیار نزدیک باشد. یک دلیل عمده، عدم سانسور و غیبت نخاله های اشرافیت ادبی مرافبان سنن است که رسانه های سده 20م در تیول آنها بودند. اینترنت با سرعت نویسش/ تحریر فکر، نبود سانسور، پخش همزمان در جهان تحول عظیمی در ادبیات پدید آورد.
آرایه های ادبی در شعر کلاسیک عروضی و مدرن نیمایی فارسی تدوین شده اند. در حالی که شعر پسامدرن با ابزار دیجیتال هنوز واشکافی نشده؛ آرایه های آن تبیین نشده اند. یکی از مشکلات ادبیات پسامدرن حجم عظیم این ادبیات است؛ اکنون در زبان فارسی 12 هزار شاعر کتابدار و 70 هزار شاعر اینترنتی وجود دارند. یکی دیگر از مشکلات تعیین آستانه شعریت است که چگونه نوشته یک فرد در اینترنت را به شعر و غیرشعر تقسیم کرد. بیژن باران با واکاوی شعرای پسامدرن اینترنتی با قیاس با شاعران کلاسیک و نیمایی برخی از آرایه های پسامدرن را حفاری کرده. قدم بعدی یافتن آرایه های ادبی شعر اروتیک است.
برای نمونه، مفصلی از شعر جفت فروغ، کتاب تولدی دیگر، نشر 1342، ص 114-115 تقطیع واشکافانه می شود: نفس ها و نفسها و نفسها.../ وصدای آب/ که فرو میریزد قطره قطره قطره از شیر/ بعد دو نقطه ی سرخ/ از دو سیگار روشن. در این مفصل با رعایت عفت عمومی، فروغ شگردهای تعلیق ...، 2 نماد شیر و قطره های آب، گسست زمانی بکار میبرد.
در این مفصل گسست شعر در حذف با وقفه در روال تصویر صحنه شعری، یعنی 2 نفر در بستر باه، انجام می شود. درست مانند ممیزی که سطرهای ناباب را با ماژیک سیاه خط رویشان می کشد تا قابل خوانش نباشند؛ فروغ این سطور را که در ذهن خود و خواننده حضور دارند باطل کرده از ادامه تصویر صحنه قِصِر در رفته؛ به سکانس/ صحنه بعدی می پرد.
پرش از رویدادهای تو بستر با چند دقیقه قطع برق، سیاهبار blackout به لحظات بعد، یعنی سیگار کشیدن می باشد. این شگرد در فیلم درست مانند این است که زوج مجذوب به در اتاق خواب می رسند؛ در صحنه بعد، آنها روی مبل در حال سیگار کشیدن نشان داده می شوند. شگرد دیگر فروغ با کار برد فاصله بین 2 کلمه خوانش را آهسته می کند تا بیعجله گی بستریات را برساند.
آرایه های دیگر ادبی که در شعر اروتیک بکار میروند بستگی به آستانه خود-ممیزی و خلاقیت شاعر دارند. برخی از این آرایه ها در جستار دیگری بنام سانسور بزودی نشر خواهد شد. کلا می توان آرایه های ادبی را 3 نوع متناظر با کارکردهای زبانی مغز دانست: 1- معنایی شامل نماد، تشخص personification ، تشبیه، مجاز، مجاز مرصل. 2- آرایه های بصری مانند پراش کلمات بر ماتریکس 2-بعدی صفحه کاغذ یا تصویرگر، اندازه درشتی، رنگ، تاکید قلم درمتن. 3- آرایه های آوایی مانند واجها، هجاها، جناس صوتی قافیه، ردیف همصدایی حروف اول کلمات alliteration ، برعکس قافیه قفایی، در سطر شعری. این 3 ابر-مقوله آرایه های معنایی، بصری، آوایی در واکاوی آثار شاعران جوان در شعر فارسی اینترنتی بوفور بکار رفته. ولی هنوز به صورت یک کتاب مدون نشده اند.
ـ دکتر بیژن باران


1