نقد و بررسی مجموعه شعرسروهای شیرازاثرنادرابراهیمیان نقدوبررسی مجموعه شعرسروهای شیرازاثرنادرابراهیمیان زبان ظرفی است که انسان مکنونات درونی خود را دران می ریزد و به مخاطبانش انتقال می دهد ما با آن پلی می زنیم به دریچه قلب آدمیان و شعر آراستن زبان است به حلیه هنر واین مهم بدست نمی آید مگر بواسطه سه عنصرتصویر،موسیقی و عاطفه . ایماژسازی به نظر درایدن اوج حیات شعری است (شفیعی کدکنی صورخیال ص 9) تصویردرمکاتیب ودیدگاههای گوناگون تعاریف متعددی دارد: فرمالیستها تصویررا جوهره اساسی شعروعامل اصلی تاثیرسخن شعری می دانندومعتقدندکه کلید راهیابی به معنا ودنیای ذهن وروان هنرمنددر مجازهای زبانی است (محمودفتوحی بلاغت تصویر ص 45) رمانیتک ها عنصربنیادین شعررا تخیل می دانند زیرا بدون تخیل چیزی به نام شعروجودندارد( بلاغت تصویر116) سورئالیستهاهنررا نتیجه خیال وتخیل می دانند ( صورخیال ص7)نمادگرایان معتقدبودندکه تنها خیال هنرمندان قادراست انتزاعهای بزرگ و مفاهیم والا و آن جهانی را درامورناچیز روزمره بیابد وقایع و اشخاص به تنهایی ناپایدار و بی اهمیت اند وقابلیت تبدیل شدن به موضوعات هنری را ندارند مگرانکه به صورت نمادهای حقایق ابدی تصویرشوند( بلاغت تصویرص161) بایددرنظرداشت که «تصویرکارکرد تقریری و توضیحی دارد و درخدمت اندیشه است و وظیفه آرایش اندیشه را بردوش می کشد» و«شاعرامروز بااحساس مسلط ،جهان رابه تناسب احساس و خیال خویش تعبیرمی کندو بابرقراری ارتباط میان انسان و اشیاء ، جهان را به تصرف و تملک خود درمی اورد».«تصویرهم فرزند نگرش و عاطفه است وهم وظیفه مجسم ساختن محتوای عاطفی و احساسی و فکری تجربه شاعرانه را به دوش می کشد هرچه پیوند تصویربا شورو شعورشعری محکم ترباشد صدق هنری دران قویتراست» (بلاغت تصویرصص 23،26،27،80) مجموعه شعرسروهای شیرازسروده آقای نادرابراهیمیان مشتمل است بر54 شعر سپید که مشحون است از تصاویربدیع و صورخیال زیبا و دارای اندیشه و بارعاطفی قوی که مااینک دردوسطح اندیشه و عاطفه و تصویرموردبحث و بررسی قرارمی دهیم : الف )اندیشه و عاطفه 1-عاشقانه ها 2-بیان مسائل اجتماعی 3-عقیدتی 1-عاشقانه ها درصد بالایی از اشعاررا عاشقانه ها تشکیل می دهد که ازبار عاطفی قویی برخوردار است که بواسطه انواع تصاویرو صورخیالی چون تشخیص ، تشبیه ، کنایه ، پارادوکس ومراعات نظیرو تکرار و بازیهای زبانی مضامین نو وبدیعی پیش روی مخاطب می نهد. عشق دراین مجموعه عشقی زمینی است معشوق گاه به عشق خود وفادار نمی ماند و زیرقول و حرفهایش می زند(28)و گاه مقدس و متعالی می شود بطوری که شاعر آرزو می کند کاش نامش باران بود که تمام مردمانش آمدنش را دعا می کردند(17) ویاآن را نجات بخش وشادی آفرین می داند که قندلبخندوی دنیا را ازغم و اندوه نجات می دهد و حیاتی دوباره می بخشد(44)و باسیب لبخندش خداهیچ درختی را ممنوعه نخواهدکرد(41) 2-بیان مسائل اجتماعی 1-2-سیاسی اجتماعی شاعرمضمون را درقالب تصویرریخته وهرکدام را به رنگی درآورده تا ناراحتی و سوز درون خود را به تصویربکشد رنگهایی که زمانی هرکدام طبیعت خود را داشت وحرف خود را می زد اما الان دچار خفقان شده است و به رنگ آن درامده است (56)ونیز درشعرآناهیتا فضایی پرالتهاب را به تصویرکشیده است که گویی تقدس ازبین رفته و دستهای مقدس دعا می کنند که پاکی ازآسملن ببارد (50)ودرشعرآزادی شاعر بالهای پروازش رادربندمی بیند(57) 2-2-اقتصادی اجتماعی جان بخشیدن به گلهای پیراهن مادر که براثرفقر نخ نما شده است ازکاربردهای زیبا و بدیع شاعراست(59) 3-2-انتقادی اجتماعی شاعرخاستگاه وتبارخود راشمال معرفی می کند شاعرشمالی خودرا با خاک ،درخت ، بلبل ،گل و چشمه ها و جویبارش یکی می بیند وازآنها الهام می گیرد وی درعین این همانی باآنها خود را با انها غریبه می بیند و با روح خود بیگانه . زیرا مردمانش را عاری ازصداقت می داند وروحشان باسرسبزی آن پیوندی ندارد او خود را به طبیعت شما ل پیوندمی زند تاشعری بیافریند ازجنس شمال(51) 4-2-وطن درشعروطن بااستفاده ازآرایه تشخیص وتکراروبازی زبانی شاعربه فضاسازی زیبایی دست می زند(36) 3-عقیدتی 1-3-شعرعروج سروده ای برای امام علی ع(37) 2-3-اشعارعاشقانه برای امام رضاع (10و45) 3-3-مهدی موعودع وفرهنگ انتظار شاعردرشعر روشنترازسحر ظلم و تباهی را به شب تشبیه می کند که چون زخم سیاهی برصورت آسمان است و اما امید دارد که خدا ماه (موعود) را برپیشانی آسمان بیاورد و صبح بهروزی فرارسد(11)درشعرسروهای شیراز وی به شهرهای تاریخی وباستانی سفرمی کند واو را می جوید(65)و درتندیس سبز انتظار امیددارد که ابرباران زا که درآسمان سبز انتظارخمیازه می کشد روزی سرزمین دلش را بارانی کند (26)و دراسکله چشم چون ملوانی خسته عازم دریا می شودوبه دوردستها خیره می شود وآمدنش را امیددارد(19) و در شعرسوال نیز او را می جوید(25) 4-3-شعرحجاب(33) 5-3-شعرشهادت(42) 6-3-زیبایی مرگ ازدیگرتصویرسازیهای بدیع شاعرتصورمرگ بصورت زیبا وهنرمندانه است: مرگ قوها دربیکرانه های آبی/زیباترین روح زندگی درفرم مرگ/مرگ درروح زندگی /بیکره زیباست / چون بال سپیدقوها(38) ب )تصویر شاعرامروزین بیشترازتصاویرعینی و ملموس استفاده می کند تا بتواند جهان مبهم و پیچیده درونی اش را بازگو کند درلایه اول تصاویرعینی و دردسترس است اما لایه هایی پنهانی درعمق تصویروجود دارد که هرمخاطب مفاهیم متعددی به میزان درک خود می یابد درحقیقیت شعر آینه ای است که پیش روی اوقراردارد و خودرا درآن می بیند وبرداشت مخصوص بخود را دارد: گلهای سرخ خانه دوست دارند / آمدن اردیبهشت را /ازپشت پیچ نازک فروردین /آنسان که دوست دارم آمدنت را/ازپشت پیچ خلوت کوچه (60) شاعر دراینجا حس تصویرتازه ای را به خواننده می بخشد شعرسپید بیشتررویکردتصویری اتفاقی دارد و فرزند ناخوداگاه است همچون یک جرقه ناگهانی وتصادفی ازترکیب امورمتغایرحاصل می شود وخاستگاه این تصویرتجربه روحی نابی است که نظام زبان و شاعر را زیرسیطره خود قرار می دهداین تصویرها هیچ کدام درپی اثبات چیزی نیست بلکه خود یک اتفاق تازه و یگانه است برتون بوطیقای شعرمدرن و بخصوص نظریه شعر سوررئالیسم تصادف و اتفاق را خاستگاه اصلی تصویروگوهراصلی شعر می شناسد(بلاغت تصویرص60 و61) ابرها /اندوه نبودنت را برسرشهر می بارند /ومردم / هرچه این چیزها را کمتربدانند/کمترخیس می شوند(13) اندره برتون عالی ترین وظیفه شعر را این می داند که دو امرنامرتبط و دورازهم را کنار هم نهد و آنها را به نحوی درآمیزد که غیرمنتظره و غافلگیرکننده به نظرآید (بلاغت تصویرص 25-26) هیچ چتری/سقف خانه ام نمی شود / تونباشی اگر/تو نباشی اگر / / هرشب خیس بارانم / حتی / باران نیایداگر(20) درادبیات کلاسیک بیت مرکزاندیشه است وشاعرتوسط وزن و قافیه و آرایه هاوصورخیال به خلق دست می زند اما درشعر سپید این ساختاربه گونه ای دیگراست بطوری که تصاویردرتوالی همسانی ازنظرفضا وساختارکلمه عقایدشاعررا منتقل می کند شاعرضمن خلق تصاویری درساختارافقی( تشخیص ، تشبیه ، کنایه و....) به خلق تصویربزرگی درساختارعمودی دست می زند که باتمام شعردرارتباط است .بطوری که« نگرش واحد دریک تصویرکانونی متمرکزاست وتمام ساختها و تصویرها ی فردی برگرد آن می چرخد(بلاغت تصویرص77): اسکله چشم یک روز دراو پهلو خواهم گرفت / وشادمانی دنیا را / وزلالی دریا را / کناراو لنگرخواهم انداخت /ملوانهای خسته /به همین حرفها دلخوشند/که بادبانها را می کشند / وبه دوردستها خیره می شوند(19) تصویررا دردومقوله زبان تصویرو صورخیال بررسی می کنیم : 1-زبان شعر ازویژگی بارزاین مجموعه شعر ، زبان سهل و ممتنع آن است شاعربارها و بارها با استفاده ازبازی های زبانی و مراعات نظیرو تکرار افق تازه ای را به رو ی مخاطبانش می گشاید: تاب نمی آورد قلبم / گریزت را ازمرکزی که منم / من /مرکزجهانی ازدوست داشتنم /برای تو /که جاذبه ام را نمی فهمی (16) .یا درجای دیگر: شصت بار /بیشترازشبهای دیگر دوستت خواهم داشت /امشب /همین نیمه شب / که مردم ساعتهایشان را / شصت دقیقه عقب می کشند(39) 2-آرایه ها و صورخیال این مجموعه مشتمل است برانواع صورخیال وآرایه ها که ما به پاره ای از آن اشاره می کنیم: 1-تشخیص تشخیص نگاه نمادین شاعران به هستی وامورمرتبط به آن است شاعرجان هنرمند زیبانگرخود را به طبیعت بی جان یا جاندار می ریزد وخالق زیبایی تازه و پویایی می شود که تا پیش ازان وجود نداشته است هنگامی که درشعر طبیعت و تشخیص باهم آمیخته شود تصاویری متحرک و پویا خلق می شود : می روم چشم هایم را به آب می بخشم / تا باران خودش را به زمین که می رساند / بداند اینجا کسی ازتبارش هست /کنارش هست(53) 2-تشبیه و استعاره مناسبترین شیوه ای که می توان خیالهای بی قید وبند شاعرانه را نشان داد تشبیه است اکثرتشبیهای این مجموعه محسوس و زود یاب وغیرکلیشه ای و بدیع می باشد : یک روز / سرزمین دلم را بارانی می کند /ابری که دراسمان سبز انتظار/خمیازه می کشد(26) 3-کنایه دوستت دارم اما /هرگز/هرگزبویی ازاین عشق نخواهی برد(30) 4-حسامیزی آمیختن دوحس باهم نوعی ابهام پیچیده درسادگی بوجود می آورد که لذت شعر را افزایش می دهد هرصبح /باصدای عطرتو بیدار می شوم(14) 5-پارادوکس شاعرازین صنعت خیلی زیبا بهره جسته است ارامترسکوت کن /این صدای بی تفاوت /این نبودنی که اینقدرهست و بزرگ است آزارم می دهد(21) 6-مراعات نظیر درمراعات نظیرشاعرمانندمعماری است که همه مصالح ساختمان را کنارهم قرارمی گذارد وشکل خاصی به هم می دهداین آرایه وقتی شاعرانه می شود که ظاهر و عمق واژه های چیده شده به شکل هنرمندانه ای درهم پیچیده باشد شاعرازاین صنعت دراشعارش بسیاربهره جسته وی این هنر را با بازیهای زبانی و تکرار درهم آمیخته وتصاویرنو خلق کرده است : هوایی شده ام باز / ونسبت پاهایم را با زمین / به هزار زبان انکار می کنم / هوایی شده ام / به هوای روزهایی / که درهوای تو پرمی زدم(22) 7- یگانگی شاعردرخود کویری می بیند بامردمی تشنه و خسته درمن کویری است / با مردمانی تشنه و خسته / کاش نام تو باران بود /وتمام مردمانم بامن آمدنت را دعا می کردند (17) توفیق روزافزون شاعرگرامی جناب استادنادرابراهیمیان راازدرگاه حق خواهانم معصومه شعبانی زمستان 94 والسلام
|