شعرناب

دشمن درون

ذهن انسان را به گمراهی میکشاند,,فکر ادمی به دلیل تاثیر از محیط و دیده ها،به تنهایی نمیتواند انسان را به موفقیت و سعادت برساند,,برای دست یابی به ارامش و پیروزی،به نیرویی برتر نیاز داریم که ان قلب انسان است,جایگاه خداوند،،حال هر چه بیشتر فکر و قلب همسو شوند نتیجه مطلوبتری بدست خواهد امد..ونزدیکی این دو با تقویت باورهای ما امکان پذیر میباشد.هر چه باورهای معنوی و فطری خویش را بارور کنیم،ذهن طغیاتگر فرمان پذیری بیشتری از احساس ما خواهد داشت که درنتیجه منجر به روشن بینی و رفتاری میگردد که با انسانیت انسان ضدیت نداشته باشد,,,حال وقتی باورهای خویش را بپذیریم و به انها اعتماد کنیم،میتوانیم با هر چه کم رنگ تر شدن سهم ذهن،که مانند یک برنامه در ساختار انسان نقش افرینی میکند به درجه عرفان برسیم,,سعادت و ارامش واقعی با تکیه بر ندای درونی و باورهای مثبتی است که در وجود ماست,,خداونداااحضورت را در قلبم پررنگ میخواهم,,افکارم را بتو میسپارم،اندیشه ام را انگونه صیقل ده که خراشی بر قلبی نزند,,


1