شعرناب

حافظ بی گناه است، این ادیبان امروزی هستند که زیادی فیلم هندی نگاه می کنند..

" شوق لبت برد از ياد حافظ درس شبانه ورد سحرگاه " حافظ رو دوست دارم. بگذریم از برداشت های غلطی که سالهاست افرادی به ظاهر ادیب و شاعر از اشعارش داشته اند، اما در کل ابهاماتی که در برخی اشعارش ذهن آدم رو به خودش درگیر می کنه لذت بخش و جالب هستند. مثل همین بیت بالا که میشه یه برداشت معنوی و عارفانه ازش داشت در حالیکه میشه برداشت عامیانه و دنیوی نیز از آن در نظر گرفت.این گونه ابهامات معمولا بطور کاملا غیر ارادی وارد یک شعر میشن، بطوری که اگر خود حافظ الان میتونست درباره اشعارش صحبت کنه شاید بسیاری از برداشت هایی که این ادیبان مجازی از اشعارش دارند رو برامون خنده دار جلوه بده. معمولا ما دوست داریم یا شایدم عادت کردیم دوست داشته باشیم؛ هر چی از گذشته ها برامون مونده رو عارفانه جلوه بدیم. درسته که حافظ عارفی بنام بوده اما فراموش نکنید عرفا هم انسان هستند. اگر آن زمان حافظ از لعل و یار و شراب و ... سخن میگفت؛ دلیلی نداره این عناصر رو به زور وارد بحث های فلسفی و عرفانی کنیم (در نظر داشته باشيد بسیاری از این عناصر در اشعار حافظ بسیار به نمونه های آسمانی و عرفانی خود نزدیک هستند اما اینجا ما داریم درباره کلیه اشعار حافظ بحث میکنیم نه برخی از آنها) . این در حالی ست که اگر معادل امروزی همین عناصر رو شاعری در اشعارش استفاده کنه مورد خشم و غضب همین جماعت ادیبان مجازی قرار خواهد گرفت، چرا؟ چون ما دوست داریم یا شایدم عادت کردیم دوست داشته باشیم هر چی از گذشته ها برامون مونده رو عارفانه جلوه بدیم.


1