داستان دنیامردی فراری از شتری مست رفت به درون چاهی عمیق آسوده شد خیالش اما تا چشمش به تاریکی خو گرفت اژدهایی دید درون چاه دهان باز کرده تا ببلعد او را بالای چاه دو موش یکی سیاه یکی سپید هر کدام مشغول جویدن طناب به نوبت ترس مرد بیشتر تقلا برای رها شدن و بالا آمدن ناگاه چشمش دوخته شد به کندوی عسل درون چاه مشغول شد به لیسیدن غافل شد از موش و اژدها هان دریاب دنیا همین است طناب عمر انسان موش ها شب و روزند و عسل لذت های دنیا هر چه مشغول شوی در چاه گمراهی فرو رفته ایی --------------------------------- برگرفته از کتاب کلیله و دمنه
|