شعرناب

دلنوشته

ادعا يا حرفي که در حد يه حرفه ، مثل يه ديوار با آجرهاي شکستس که هرلحظه ممکنه آوار بشه رو تموم رويايي که مثل يه قصر ساختي وقتي که ريخت مثل آب ،نقش ميشه رو صورتت چشماتو باز مي کني و مي بيني از خواب غفلت بيدار شدي و ديگه خيلي دير شده اما ديوار عمل ، هميشه يه ارتباط محکمه که پايه هاش اعتماده راحت ميشه بهش،تکيه کرد چون پشتش يه مرد واقعي ايستاده پس اگه يه روزي زير فشار زندگي غبار غم نشست رو تموم آرزوهات نگراني واسه چي؟! لبخند بزن به نگاه مهربونش آهسته برو تو آغوش آرومش بدون واسه تو آره فقط براي تو مردونه ميجنگه... دلنوشته :سيده فاطمه سيدپور


3