شعرناب

شعر یا شعار

با یکی از دوستان ، و همراهان عزیز و گرامی سایت فاخر شعر ناب ، بحثی پیرامون اخلاق شعر و رسالت شاعر در ایمیل داشتم و با اجازه ایشان مایلم چند نکته را برای به اشتراک گذاشتن با دوستان دیگر این مجموعه تقدیم کنم.
همانطور که همه دوستا بهتر از بنده حقیر می دانند و آگاهند شعر مجموعه ای از احساس و هنر و ترواشات قلبی و ذهنی شاعر است. خواه درباره موضوعات بیرونی یا حالات درونی
اگر حقیقتی از شعری که سروده شده در وجود و متعاقب آن در رفتار شاعر وجود نداشته باشد دیگر این شعر نیست بلکه شعار است.
اگر از عاشقی می نویسیم باید یا عاشق باشیم یا تا حد قابل قبولی با عاشقی آشنا باشیم. اگر از زیبایی پاییز می نویسیم باید که یک روز زیر باران پاییزی رفته باشیم و روی برگ های خشک و ترد آن راه رفته باشیم وگر نه فقط با کلمات بازی کرده ایم.
شعر و شاعر با هم زندگی می کنند و غریبه نیستند و نباید باشند. چون غیر از این باشد من که آن شعر را نوشته ام عادت به نوشتن و بازی با معانی و مفاهیم دارم.
اشعار زیبا و پر معنایی که در این سایت فاخر می خوانیم یقینا حقیقتی از خود در درون شاعرش دارند .
شاعر رسالتی دارد و آن روشنگری و حفظ و ارتقاء و پرورش روان جامعه است. حساس نمودن جامعه به پیرامونش و گفتن حقایقی که شاید ذهن عمومی و عامه از بازگو کردنش تن می زند و یا ترس دارد و یا تواناییش را ندارد.
اینجاست که می گویند شاعران حساس هستند و مانند جوانه شکننده و ترد هستند .
اشعار آیینی ، اجتماعی ، سیاسی ، عاشقانه ها و حتی ظنز گونه ها...همه و همه ریشه در دل و ذهن سراینده آن باید داشته باشند و گرنه شعار است و نه شعر.
اینجاست که یک شاعر با عموم جامعه تفاوت پیدا می کند .زیرا با حقیقتی که روی کاغذ آورده زندگی می کند و اهل آن است. پس رفتار و گفتارش بایستی با عموم تفاوت داشته باشد.
این کوتاه که نوشتم احساس و وظیفه این بنده حقیر بود و امید که دوستان بر آن بیفزایند و من هم بیاموزم و باز هم درود بر همه شما دوستان عزیز سایت فاخر شعر ناب...


1