شعرناب

بحسین بن علی (ع)


کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی
هی بگویم بعَلیّ ٍ بعلیّ ٍ بعلی
مطلعُ الفجرشب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلام ٍ ابدی ٍ ازلی
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی...
کسی آنسوی حسینیّه نشسته است هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است ولی،
باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید
بحسین بن علی ٍ بحسین بن علی
مهدی جهاندار


1