کودک ِ سوری کیست که با دیدن این عکس به هم نریزد کدام انسانیتی را سراغ دارید که بی تفاوت از کنار تماشای این تصویر بگذرد و کدام دل ِ درد شناسی آتش نمی گیرد صبح امروز شنبه چهاردهم شهریور ماه که طبق معمول هر روزه به مدرسه می رفتم خودم را به دکان ِ سوپری که روزنامه نیز می آورد رساندم تا به تیترهای آن نظری بیندازم و با دیدن این عکس ناگهان از خود بی خود شدم و شعر زیر حاصل ِ این بهم ریختگی ِ روحم شد : کودک ِ سوری نگاهش با عبور ِ خسته ی هر موج توفانی از آتش را به حجم ِ ساحل ِ تاریک می ریزد و اشکش قصه می گوید برای گوش ماهی ها ستایش ناک افتاده به پای حضرت ِ دریا به شُکر ِ آن که پیش از فرصت ِ ابلیس پری ها را در آغوشش فشرده ، کودک ِ سوری فقط تصویر ِ او در گردش ِ اخبار به چشم ِ هر که در هر دور هر نزدیک می ریزد و مانده کال گویی تا ابد بر شاخسار ِ خشم ِ عالم میوه های انتقام ِ ما حاصل ... نیست جز همدردی ِ صوری .
|