عشقبه صحراشدم. عشق باریده بود، وزمین ترشده چنانکه پای مرد به گلزار فرومی شود، پای من به عشق فرو می شد! سخنی از سلطان العارفین بایزید بسطامی ازکتاب ارزشمند تذکره الاولیاعطارنیشابوری این کتاب مشتملاست بر مقدمه و ۷۲ باب که هریک به زندگی، حالات، اندیشهها و سخنان یکی از عارفان و مشایخ تصوف میپردازد، و ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمتآمیزشان در این کتاب آورده شدهاست. نخستین باب به حالات و سخنان جعفر صادق اختصاص یافته است، و باب هفتاد و دوم به حسین بن منصور حلاج (متوفی ۳۰۹). به نظر محمد استعلامی، دستنویسهای معتبر تذکرةالاولیا تا قرن دهم هجری، شامل همین ۷۲ باب است، امّا پس از قرن دهم فصلهای دیگری با عنوان «ذکر متأخران از مشایخ کبار» بر این کتاب افزوده شده که حالات و سخنان ۲۵ تن از عارفان قرنهای چهارم و پنجم را دربر دارد.[۱] در این کتاب از کسانی چون اویس قرنی بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم، رابعه عدویه، ابوحنیفه، شافعی، احمد حنبل و محمد باقر یاد شدهاست. عطار در دیباچهٔ کتاب نحوهٔ گزینش و تألیف مطالب را بهروشنی بیان کردهاست؛ بنابراین مقدمه، نقلها و روایتهای تذکرةالاولیا التقاطی از مطالب کتابهای دیگر است.[۲]از آثار صوفیانهٔ مهم و مشهور مربوط به اواخر قرن چهارم تا پایان قرن ششم، چند اثر با احتمال زیاد ممکن است مأخذ نقلهای مؤلف تذکرةالاولیا باشند، که عبارتاند از: طبقات الصوفیه اثر عبدالرحمان سلمی نیشابوری، حلیةالاولیا ابونعیم اصفهانی، و رسالهٔ قشیریه نوشتهٔ ابوالقاسم قشیری. کشفالمحجوب هُجویری نیز احتمالاً از منابع عطار بوده، زیرا عطار برخی از مضامین آن را با عبارات روانتر و رساتر آوردهاست.
|