شعرناب

مشروطه و تصنیف‌خوانی ا

مشروطه و تغییر محتوایی تصنیف‌خوانی
جنبش مشروطه علاوه بر تأثیرات فراوانی که از منظر سیاسی و اجتماعی برای کشور داشت، از بعد فرهنگی و هنری نیز تأثیرات شگفت‌انگیزی بر جای گذاشت که تأثیرات آن هنوز هم در جامعه ایرانی قابل ردگیری است. در این میان موسیقی بیش از سایر هنرها توانست خود را با گفتمان مشروطه همراه کند و در مقاطعی به رسانه‌ای برای این جنبش عظیم اجتماعی تبدیل شود.
از زمان امیرکبیر و با نوسازی ارتش و آوردن موزیک نظام، بسترسازی‌های اولیه برای تغییر در موسیقی ایرانی فراهم شد. دوره ناصرالدین‌شاه نیز به جهت ثبات سیاسی موجود و علاقه‌مندی شاه مستبد ایرانی به هنر و هنرمند، فضایی مناسب برای فعالیت‌های هنرمندان، به‌خصوص هنرمندان موسیقی فراهم کرد تا در قالب کنسرت‌های مجلسی و درباری و نیز حضور در گروه‌های بزرگ تعزیه، خود را در معرض تماشا و داوری مخاطبان و مردم قرار دهند.
اعلام فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خلاقیت اهالی موسیقی را به یک‌باره شعله‌ور ساخت. در این دوره علاوه بر ظهور برخی ترانه‌سرایان مستعد، بهره‌مندی از سازهای غربی و ساختن آثاری بر مبنای این‌گونه موسیقایی رواج یافت و ژانرهایی نظیر پولکا، والس و مارش وارد موسیقی ایرانی شد. گروه نوازی در ابتدایی‌ترین شکلش قوت گرفت و دادن کنسرت در ایران روندی رو به رشد به خود گرفت.
شاید این از بخت خوب اهالی موسیقی بود که در همان زمان‌ها چند چهره برجسته در زمینه موسیقی و ترانه‌سرایی و تصنیف‌سازی به میدان آمدند و اوج گرفتند. عارف قزوینی، علی اکبرخان شیدا، محمدعلی امیرجاهد و ملک الشعرای بهار هر یک توانستند با سروده‌های خود جانی تازه به موسیقی و همچنین به جنبش مشروطه ببخشند.
عارف و ۲۰ تصنیف و مروری بر ۱۴ سال پرتلاطم
اگرچه ایرج میرزا شعر معروف « تو شاعر نیستی تصنیف‌سازی» را در جهت تخفیف و تحقیر عارف قزوینی به کار برد، اما تاریخ موسیقی ایران و نیز جنبش مشروطه ثابت کرد آن چیزی که بیش از همه کاربرد داشت و در خدمت جنبش مشروطه بود و بعدها در زمره بهترین تصنیف‌های تاریخ موسیقی معاصر ایران ثبت و ضبط و ماندگار شد، تصنیف‌های بود که عارف سرود و خواند. تصنیف‌هایی که بعدها بهترین خوانندگان و آهنگسازان بارها و بارها به بازخوانی و بازسازی آن همت گماشتند. از سروده‌های معروف عارف می‌توان به «از خون جوانان وطن لاله دمیده …» اشاره کرد که عارف آن را برای مجلس دوم و به یاد قربانیان آزادی سرود. این تصنیف را چهره‌هایی چون عبدالله خان دوامی، عسگر عبدالله اف (در آذربایجان) و الهه خواندند و نیز محمدرضا شجریان در دو نوبت ( ابتدا با تنظیم محمدرضا لطفی در قبل از انقلاب و سپس با تنظیم فرامرز پایور در بعد از انقلاب) این کار را خواند که در همان سال‌های اول انقلاب با استقبال گسترده مخاطبان و مردم روبرو شد. لطفی در اجرای خود از ریتم و تمپوی آرام‌تری در مقایسه با پایور بهره برد.
تصنیف باد خزانی نیز از دیگر تصنیف‌هایی بود که به نوشته حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی ایران عارف آن را « به یاد سران آزادیخواه آذربایجان سرود» این تصنیف بعدها توسط قمرالملوک وزیری خوانده شد و در دهه هفتاد نیز صدیق تعریف آن را در نغمه افشاری بازخوانی کرد.
به نوشته حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی « صوت مؤثر عارف و ناله‌های جانکاه آهنگ، از داستان ملتی غمزده که در راه آزادی کوشش‌ها کرده و به نتیجه نرسیده بود حکایت‌ها می‌کرد.»
روایت روح‌الله خالقی که خود در دوران کودکی صدای عارف را در کنسرتی با تار «شکری» نامی شنیده بود میزان اهمیت تصنیف‌های عارف را نشان می‌دهد.«عارف در حدود ۲۰ تصنیف ساخته است که اشعارش شامل یک دوره تاریخ گویای ۱۴ ساله اول مشروطیت ایران است که تصنیف شور ( ای امان از فراقت …) آغاز می‌شود و در نهایت با تصنیفی درباره جمهوری به پایان می‌رسد.»
این تصنیف‌ها در اشعار عارف با ابیاتی که به شکل مستقیم به دوران مشروطه اشاره دارد ثبت و ضبط شده است اما سال‌ها بعد خوانندگان و تنظیم‌کنندگان ابیات زمان‌دار و مستقیماً مرتبط با مشروطیت را حذف و تنها به ذکر و خواندن ابیاتی عمومی‌تر اکتفا کردند.
محمدعلی امیرجاهد نیز از جمله ترانه‌سرایانی بود که به نوشته حسن مشحون «در جنگ جهانی اول به آزادیخواهان پیوست و… سرود و تصنیف‌هایی که از شور میهن‌پرستی او حکایت می‌کرد انتشار می‌داد.» برخی از تصنیف‌های امیرجاهد عمدتاً توسط قمرالملوک وزیری خوانده شد که بعدها نیز خوانندگان زن و مرد دیگری آن را بازخوانی کردند.
تصنیف به مثابه یک رسانه
ملک الشعرای بهار دیگر شاعری بود که بر خلاف دو ترانه‌سرای دیگر در همکاری با یکی از نامداران موسیقی قرن بیستم ایران، غلامحسین درویش‌خان، تصنیف‌هایی را سرود که از آنها فضای دفاع از وطن به خوبی استشمام می‌شد. درویش‌خان در همراهی با انجمن اخوت به سمت تشکیل ارکستری روی آورد و همو بود که برخی از فرم‌های نو را به موسیقی سنتی ایران اضافه کرد و برای نخستین بار گروه‌نوازی را نیز در این گونه موسیقایی رواج داد.
تصنیف زمن نگارم، از جمله تصنیف‌هایی است که بهار آن را ساخت و در بخش‌هایی از آن به صراحت از نداشتن علاجی برای ایران یاد می‌کند. این بخش از تصنیف در خوانش محمدرضا شجریان با گروه پایور حذف شده است اما محمدرضا لطفی آن را در آلبوم به یاد درویش‌خان با صدای نصرالله ناصح‌پور آورد تا به شکلی ظریف از یادآوری وضعیت کشور در سال‌های ابتدای دهه شصت بگوید که بسیاری از دوستانش مجبور به عزلت‌نشینی و یا ترک کشور شدند.
تصنیف‌های تمامی این سرایندگان بیشتر کارکرد رسانه‌ای داشت و شاید بتوان در تعاریف امروزین آن را رسانه‌ای قوی و مؤثر در انتقال پیام‌های انقلابی به مردم در سراسر ایران به حساب آورد؛ پلی ارتباطی که شاید اهل سیاست و مطبوعات از چنین امکانی برای ارتباط‌گیری با توده شهروندان و انتقال پیام جنبش مشروطیت برخوردار نبودند.
بر خلاف روزنامه که تنها گروهی خاص می‌توانستند آن را بخوانند و یا حتی تهیه کنند، ویژگی تصنیف‌های یادشده در این بود که در کمترین زمان ممکن و بعد از خوانده یا سروده شدن دست به دست می‌شد و به حافظه‌های مردم سپرده و به سرعت بر زبان‌ها جاری می‌شد.
اکنون که بیش از ۱۱ دهه از آن دوران می‌گذرد هنوز تصنیف‌های یادشده که از آنها می‌توان به عنوان وطنیه‌ها یاد کرد، از چنان قوت ملودی و غنای موسیقایی برخوردارند که هر شنونده‌ای را بی‌اختیار مجذوب خود می‌کند.
میر رستاقروزنامه‌نگار حوزه فرهنگ و هنر


1