بله ، بنده عقده « عدالت » دارم ... مهدی اخوان ثالث بله ، بنده عقده « عدالت » دارم ... مهدی اخوان ثالث شعر یعنی صمیمیت, یعنی صداقت, یعنی دردی داشتن, حرفی از درد دیگران داشتن, یعنی زخم دیگران را خوردن.» ( 1 ) من همیشه برای ادبیات وظایفی قائل بودم و آن وظایف همیشه وظایف اجتماعی و اخلاقی ادبیات بوده است و اثری را جزء آثار پیشرو میدانم كه دارای اثرات اجتماعی و انسانی باشد. این نوع آثار در بعضی خصایص با سیاست همسایگی و گاه برخورد پیدا میكند ... رسالت های انسانی و اجتماعی و مترقّی همیشه با ادب مقاوم و مبارز بوده و آثار درخشان ادبی ما هم دارای این وجه و خصوصیت است. ( 2 ) شعر روزگار ما شعر فریاد و خشم و خروش است, شعر گریه و اندوه است, شعر درد و تأمل بشری است. شعر حركات زمانه است. شعر ضجههای گرسنگی و دربدری و فریاد از ستم و نارواییهاست, این است آنچه باید باشد, مایههای روحی و انسانی, وجود انسان, این باید در شعر باشد, شعر باید پر باشد از انسان و محیط و تأمّلات در این دو. ( 3 ) شاعر همیشه باید نسبت به مسائل زمانهاش داوری كند.... بیشتر سرودههای من به بیان دردهای جامعه مربوط میشود. شكوه و شكایت دارد, خلاصه نق نق میكند, فریاد میزند, ناله میكند. ( 4 ) اگر از شعر اجتماعی منظور این باشد كه نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی روز به شكلی ابتدایی و گذرا توجه داشته باشیم و شعرمان بشود آیینه و پرونده منظوم خبرهای اجتماعی و سیاسی روز, باید بگویم این شعر نیست نمیماند و گذراست ( 5 ) درست است كه شعر اجتماعی است ولی نوع عرضهداشت و به قوام آوردن تأثّرات اجتماعی, و هنری كردن یك تأثّر مطرح است نه به صراحتهای روز نزدیك كردنش. در این صورت است كه شعر حالت شعار به خود میگیرد و ارزش هنری ندارد. ... پس من برای شعری ارزش قائل هستم كه تأثّرش, تأثّر اجتماعی باشد. برداشتش, برداشت اجتماعی باشد ولی نحوه بیان, بیان هنری و شعری باشد. شعر اجتماعی آنست كه سرایندهاش به وقایع زمانهاش پوشش هنری بدهد نه جلوه خبری. ( 6 ) ... من معتقدم كه شعر و هنر باید همیشه ریشه در مسائل زمانهاش داشته باشد, از آنها بارور شـود تا اثری زنـده باقـی بماند, اگر این حالت نباشد, شعر یا هر اثر هنری دیگر, بیروح میشود, خیلی زود میمیرد. ( 7 ) در شعر اجتماعی باید توجه داشته كه شعار به جای شعر ننشیند, شعر را به حد خبر و شعار تنزّل ندهیم بلكه فكر و شعار را به مرتبه شعر ترقّی دهیم و این نكته اصلی و اساسی است. ( 8 ) ... شعر اجتماعی به یك حساب دشوارترین نوع شعر است. چون از جمله انواع و اغراض شعر هر كدام جلوه وجذبه و كشش خاصی دارد كه به كار شعر و شاعری و توفیق شاعر بسیار كمك میكند و از آسانی های دنیای شعر است. ولی اجتماعیات لغزشگاه هـایی دارد و دشواری هایـی كـه توفیق در آن كـار هـر كسی نیست . ( 9 ) . بله بنده عقده عدالت دارم ... تاریخ مملكتم را دوست میدارم و خودم را از این سرزمین میدانم و داوری دارم راجع به زمانه خودم و مردم زمانه خودم( 10 ) _________________________________________ منابع : 1 - مرتضی كاخی (گردآورنده), صدای حیرت بیدار (گفت وگوهای مهدی اخوان ثالث), چاپ اول, انتشـارات زمستـان, تهـران 1371, « دیدار و شناخت م. امید ( ص 94 ) 2 - مرتضی كاخی, همان كتاب, « رسالت اجتماعی و اخلاقی ادبیات ( ص 252 ) 3 - مرتضی كاخی, همان كتاب, « دیدار و شناخت م. امید ( ص 112 ). 4 - همان كتاب, « مرشدی به گوشه عزلت نشست ( ص 242 ) . 5 - مرتضی كاخی, همان كتاب, « هنوز هیچكس نیما را بدرستی نشناخته است »( ص 183 ) 6 - همان كتاب, ص 185 7 - همان كتاب, « مرشدی به گوشه عزلت نشست », ص 241 8 - همان كتاب, « دیدار و شناخت م. امید » ص 99 9 - همان كتاب, ص 100 10 - همان كتاب, « یادواره امید », ص 499 این مقاله از یکی از سایت های ادبی دانلود شده است و متاسفانه نام تهیه کننده آن درج نگشته بود.
|