مناظره ی حافظ و شاعران■حافظ شیرازی: اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم ، سمرقند و بخارا را ■صائب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم ، سر و دست و تن و پا را هر آنکس چیز می بخشد ، ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد ، سمرقند و بخارا را ■شهریار: اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم ، تمام روح اجزا را هر آنکس چیز می بخشد ، بسان مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد، سر و دست وتن وپا را سر و دست و تن و پا را ، به خاک گور می بخشند نه بر آن ترک شیرازی ، که برده جمله دلها را ■خانم دریایی: اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش ، بدست آورده دنیا را نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟ وخال هندویش دیگر ، ندارد ارزشی اصلا که با جراحی صورت ، عمل کردند خال ها را نه حافظ داد املاکی ، نه صائب دست و پاها را فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ما هارا 🔳( عیسی نصراللهی) : اگر آن ترک شیرازی نمیبخشد دل و جان را به فال نیک میگیرم خیال نان و سارا را اگر آن حافظ دلها که میبخشد بخارا را بداند حال و روز من بفهمد کار بابا را دو شاخه نرگس و نسرین دو شاخه مریم و مینا برایم خواهد و آورد نگاه تند سارا را دگر دوران قاپیدن ،دگر بخشیدن ارزان زبخت رنج بدبختم نباشد تحفه بابا یکی گوید بر این عالم یکی گوید به این حافظ: همش تقصیر بخشیدن همه تقدیر دارا را اگر آن ظالم ابلق تنش را دوست میدارد بهل تا نیک نسپارد خزان باغ سارا را...
|