شعرناب

دنیای بی رحم امروز


به نام خدا
دنیای امروزما دنیایی است
پرهیاهو آمیخته به مشکلات وگرفتاریهای زیاد
وازهمه بدتر جهان درآتش جنگ ها واختلافات و کشت وکشتارگرفتار شده
وآلام ودردهایی بر جان وروح آدم نشانده که به آسانی قابل درمان نیست
فقر وبی عدالتی اعتیاد فحشا وازهم گسیختگی خانواده ها
هم که متاسفانه بیداد می کند ودر کل جهان ومردمش به شدت
به سمت افسردگی می روند آدمها انگار دیگر حوصله ی خودشان راهم نداردهمه خودشانند وخودشانند
واین وسط اینترنت وماهوار ه ها وگوشی های همراه وانواع وسایل سرگرمی
وارتباط جمعی باعث شده که مشکلات جدیدتری هم اضافه شود
بر گرفتاریها وآدم ها را در دنیای واقعی ازهم دور کند وبیشتر به سمت تنهایی وگوشه نشینی بروند
با این وجود امروزه انسانها بیشتر از بیش به همدلی وهمکاری احتیاج دارند تا از رنج آلامشان شاید کمی کاسته شود
اما برعکس آدم های امروزی روزبه روز به تنهایی خودشان پناه برده اند
ودنیایشان هر روز بیشتر از پیش تلخ واندوهبار می شود
خودخواهی ودنیا طلبی ظلم وحق خوری دامن آدم ها را بدجور گرفته وهمه فقط به فکر خودشانند
واین وسط به قشربی گناه وضعیف خیلی ظلم می شود
دراین شرایط و با وجود این همه گرفتاری چه می شد
اگر ما آدم ها توان کمک به هم را نداریم ویا اصلن روحیه ی بخششش به هم رانداریم
لا اقل کمی مهربانانه تر باهم برخورد کنیم وزخم روی زخم هم نپاشیم
ولبخند را ازهمدیگر دریغ نکنیم دنیای امروزبه همت دستهای زیاده خواه ودل های سخت
آن قدر بی رحم شده که تاب وتحمل را ازهمه گرفته ای کاش لا اقل
وسط این معرکه جنگ وتحریم وبدبختیهای گوناگون کمی باهم همدل باشیم وخودمان به هم رحم کنیم
کینه ورزی نکنیم تهمت نزنیم عجولانه قضاوت نکنیم
وعشق ودوستی ومحبت پاک را بی چشم داشت به هم هدیه دهیم.
تا بتوانیم کمی راحت تر این لحظه های تب دارودردناک آخرالزمان را سپری کنیم!
من معتقدم
جهنم هر آن چیزی است
که آرامش را ازنوع بشر سلب می کند
با کمی دلسوزی ومحبت
می شود بهشت هم باشیم ..................!!!
پانوشت:
نصیحت نبود دوستان خوبم فقط تلنگری بود اول به خودم
که یک انسانم ودارم می بینم دراطرافم چه می گذره وخودم هم درد
رابا تمام وجودم همیشه وهرلحظه حس کردم ومی کنم اما هیچ کاری ازدستم برنمی آید
ودلیل نوشتن این مطلب این بود که یکی ازدوستانم
که شاعر نیست اما علاقه ی زیادی به ادبیات داره
واشعارو نوشته ها وفعالیتهای ی منو معمولن توسایت دنبال می کنه دیروز به من
انتقادی وارد کرد که خیلی متاثر شدم !
این دوست عزیز به من گفت تو یا خیلی بی خیالی
یا اصلن غم وغصه ای نداری که اینقدر تو دنیای امروز
که مردم این قدر گرفتارند چنین راحت می خندی طنازی می کنی وهمه را می خندانی
ومن درجوابش گفتم خندان دیگران هنره وهرکسی نمی تونه بخندونه وگرنه
اگر گرفتاریها ودردهای مرا می دیدی وخبرداشتی ازدلم یکی یکی تمام موهاتو می کندی
و اینگونه قضاوت نمی کردی! آدم هایی که مشکلات زیادی دارند ازهمه بیشتردوست دارند دیگران رو بخندونن
چون درد ورنج رو باتمام وجودشون حس می کنند ودلسوزترنداین افراد قدرت روحی وروانی بالایی دارند
باوجوداینکه بسیار حساس زود رنج وعاطفی اند اما قوی اند و میتوانند مشکلات خودراچنان به بند کشند
وبا انها خوبگیرند که انگار هیچ دردی ندارند درظاهر واین قدرت باعث میشه که درصدد شاد کردن دل دیگران باشند
خودشان پشت خروارها زخم ودرد ورنج پنهان می شند
ولبخند می زنند تا دیگران هم لبخند بزنند وشاد باشن واین به خودشون هم احساس لذت وشادی می بخشه
وباعث میشه امید بیشتری به زندگی پیدا کنند ..............
وامیدوارم به بزرگیتون ببخشید اگه مطلب کمی طولانی شد دوستان خوبم!


1