شعرناب

نقد وبررسی غزلی از استاد محمدیزدانی جندقی(قسمت آخر)

با سلام مجدد
دوستان مجددا غزل استاد یزدانی جندقی را در پست قبلی بخوانند اما ادامه بررسی و نقد این غزل:
3-بررسی پدیده ها:
پدیدارشناسی نامی است که برای یک خصیصه از برخی وضعیتهای ذهنی بکار میرود؛ این وضعیتها دارای چنین خصیصهای هستند اگر و فقط اگر چیزی هست که به نظر رسد در آنها است. بنابراین برخی مواقع گفته میشود که وضعیتهای عاطفی یک پدیدارشناسی دارند در حالیکه وضعیتهای باوری ندارند. به عنوان مثال، درحالیکه چیزی، گویا عصبانی به نظر رسد شبیه به این باور نیست که پاریس در فرانسه است.
پدیدارشناسی یک روش متمایز برای مطالعه خصیصههای ساختاری تجربه و اشیاء آنگونه که تجربه میشوند پرورده میکند.
اما خود پدیدار یعنی آشیا آنگونه که ظاهر می شوند
نقش مهمی که بررسی پدیدارهای یک شعر دارد توانایی صاحب اثر را نشان می دهد که چقدر توانسته است برای مخاطب ابژه ها و اشیا را حرکتی تازه ببخشد و صورت بکر و تازه یا شاعرانه ای که همراه با عاطفه ای قوی باشد از اشیا را نشان دهد
اما بررسی ابیات به ترتیب:
قابل شکسته شدن دل
فرش و مخمل شدن دل در دوبیت اول پدیدارها هستند
در بیت سوم پدیدار خاصی نداریم
چشمه شدن قلب که زیر ضرب سوزن است در بیت چهارم
دل حریر شدن یا درخت کوچکی شدن در بیت پنجم
در بیت ششم ابژه واضحی نداشتیم
سیاه و زرد شدن دل و آهن شدن دل در بیت هفتم
سنگ سرد نشکن شدن دل در بیت هشتم
بیت نهم پدیدار می بینیم اما شاعرانه نیست مثل اینکه بگوییم زمین مارزار شده و گلخن شده که یک تصویر واقعی می تواند باشد
در بیت دهم پدیدار خاصی نمی بینیم
در بیت یازدهم چشمه شدن نور پدیدار است
می بینیم تنها ابژه شعر دل است و شاعر ابژه های زیادی در شعر نگرفته الی دل و تنها در بیت آخر نور و از این منظر به شاعر پیشنهاد می شود در یک سکانس همگن و پیوسته و متمرکز بی آنکه تصویرهای پراکنده خلق کند از ابژه ها و اشیا دیگر استفا ه کند
در آخر از خدمت شاعر گرانمایه جناب یزدانی جندقی عزیز پوزش می طلبم اگر در طی این سه پست حق کامل را ادا نکردم


1