طلاق برنامه ریزی شده! با اصرار از شوهرش میخواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم. از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد میپذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار میکشد شرح شروط را. تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریه آت را میباید ببخشی . زن با کمال میل میپذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می گوید حال که جدا شدیم . لیکن تنها به یک سوالم جواب بده . زن میپذیرد. چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه ات که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی. زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟ مرد با آرامی گفت :آری . زن با اعتماد به نفس گفت: ۲ ماه پیش با مردی اشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ، تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم. مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت .وقتی به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامهای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد . خط همسر سابقش بود.نوشته بود: فکر میکردم احمق باشی ولی نه اینقدر. نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی. پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که می گفت : باور نکردی؟، گفتم فکر نمی کردم اینقدر احمق باشی. این روزها میتوان با ۱ میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شر زنان با مهریههای سنگینشان نجات یابند!
|