شعرناب

حق ٌ سعدی است ؟

احتمالا" قبل از این نوشته طنز بنده تحت عنوان « سعدی شیرازی و نسٌاج یزدی » را مطالعه فرموده اید .
سعدی شیرازی ، برای مردم یزد نیز بسیار عزیز و محترم است ، چنانکه مجد همگر یزدی در باره اش سروده است :
از سعدی مشهور سخن شعرِ روان جوی - کاو کعبه فضل است و دلش چشمه زمزم
سعدی شیرازی ، این « شیخ اجل » ، در حوزه علمیه نظامیه ی بغداد تحصیل کرده بود ، واعظ بود و مورد حمایت سایر واعظان . شرط عقل را در « جا خالی دادن » در برابر حملات ترکان و مغولان دید ، تا چون عطار نیشابوری مفت مفت قربانی مبارزات منافع و مطامع حکٌام عصر خود نشود ، و به سیر و سفر و اشتغال در کشورهای عربی خاورمیانه پرداخت که ( نفرمائید عَرَبزده ! ) طبیعتا" بر اطلاعات و معلومات وی در ادبیات عرب افزود و بسیاری از آنان را مستقیما" وارد ادبیات فارسی کرد . امٌا بیگمان بسیاری از مبادی فرهنگ و ادب فارسی راهم به صورت غیر مستقیم و توسط کتاب هایش وارد ادبیٌات عرب ، و بعدا" با ترجمه برخی از آثارش وارد ادبیات غرب ، کرده است . خلاصه این که در یک « گفتمان فرهنگ ها » ، که امروز از ضرورت های شعر و ادبیات ما است ، اگر واردات داشته است ، ( البته با حمایت حکومت فارس و ثروت قابل توجه ) صادرات نیز داشته است ؛ که امروز اینگونه کالاهای فرهنگی را « کالاهای نامرئی » و « خدمات به فرهنگ و ادب جهانی » می نامند و خواه نا خواه :
- سهمی شایسته از فرهنگ و ادب فارسی در فرهنگ و ادب جهانی :
- سرافرازی فرهنگی ایران و ایرانی ...
... تا نتایج گرانقدر اقتصادی و اجتماعی مثل مشتاقانی جهانگرد که به خاطر زیارت قبر وی ، یا از جمله به این دلیل ، به ایران می آیند ؛ و...
- تحکیم روابط مودت بین ایران و سایر کشورها
- در آمدی برای هموطنان و همشهریانش .
.... و نه چون برخی از شاعرنمایان کنونی مخارجی روز به روز بیش از پیش از کیسه ی مردم ِ منتظر یارانه ی ماهانه و در صف سبد های کالائی ....


1