تاثیرات اعتیاد بر خانواده قسمت دوم تاثیرات اعتیاد بر خانواده قسمت دوم تاثیرات بر احساسات زمانی که یکی از اعضای خانواده معتاد می شود، سایر اعضا نیز هر یک به نوعی تحت تاثیر عواقب اعتیاد او قرار می گیرند. بیماری اعتیاد بر روح و روان و رفتارهای هر یک از اعضای خانواده تاثیر گذاشته و زندگی آنها را نیز از حالت عادی خارج می کند. برای مثال همسر فرد معتاد به دلیل عهده دار شدن وظایف همسر خود مثلا در رابطه با تامین هزینه های جاری زندگی، قادر به تامین خواسته ها و نیازهای روحی فرزندان خود که از بی مهری و بی توجهی والدین رنج می برند نبوده، و از این بابت همواره احساس گناه می کند. یا مادری که به علت اعتیاد پسر خود همواره نگران است تلاش می کند تا برای پنهان نگه داشتن اعتیاد فرزندش، از دیگران دوری کرده و گوشه نشین شود . مجموعه ای از عواطف و احساسات ویرانگر وجود دارند که سلامت روانی، رفتاری و کیفیت زندگی اعضای خانواده را به علت زندگی کردن در کنار فرد معتاد به خطر می اندازند. این گونه احساسات و رفتار ها عبارتند از: ۱. احساس گناه اعضای خانواده و نزدیکان فرد معتاد، ممکن است تصور کنند که برخوردها و رفتارهای نادرست آنان در گذشته موجب اعتیاد عزیز معتادشان شده است، و به همین علت همواره با احساس گناه زندگی کنند. باید توجه داشت که افراد معتاد همواره تلاش می کنند تا از احساس گناه افراد خانواده سوء استفاده کرده و برای توجیه اعتیاد خود و ادامه دادن به مصرف مواد، آنها را مسئول اعتیاد خود معرفی کنند. احساس گناه و عذاب وجدان در بین اعضای خانواده باعث می شود تا آنها به طور ناسالم و زیانباری از فرد معتاد حمایت کنند، یعنی رفتاری را در پیش بگيرند که ناخودآگاه موجب شود تا فرد معتاد به اعتیاد خود ادامه دهد. برای مثال مادری که احساس می کند مادر خوبی برای فرزندش نبوده است و نتوانسته است او را به خوبی تربیت کند، یا مادری که احساس می کند پسر خود را به اندازه کافی دوست نداشته و به وی محبت نکرده است و به همین علت پسرش معتاد شده؛ تلاش می کند تا اعتیاد فرزند خود را توجیه یا پنهان کرده و مسئولیت هایی که پسرش باید بر عهده بگیرد را خودش عهده دار شود. مثلا به وی کمک مالی کرده و هزینه های زندگی او را تامین کند، و یا برای رها شدن از دردسرهایی که ایجاد کرده است کمک کند. این نوع رفتارها و حمایت های ناسالم باعث می شود تا فرد معتاد به طور جدی با عواقب ناگوار بیماری خود رو به رو نشده و به همین دلیل به مصرف مواد و اعتیاد خود ادامه دهد. ۲. خشم هنگامی که اعضای خانواده فرد معتاد با چالش های بی پایان بیماری اعتیاد روبرو می شوند، معمولا احساس درماندگی، ناامیدی و خشم به آن ها دست می دهد. خشم و عصبانیت از اینکه چرا چنین بلایی بر سر عزیزشان آمده است و سر خوردگی و نا امیدی به این دلیل که هر چه تلاش می کنند، فرد معتاد خانواده واقعیت، شرایط و وضعیت خود را درک نکرده و تلاشی برای بهبودی خود نمی کند. اعضای خانواده از رفتارهای نادرست و گاها شرم آور فرد معتاد، و خسارات و آسیب های فراوانی که به خانواده می رساند دچار خشم و ناراحتی شده و از اینکه نمی توانند برای این مشکلات راه چاره ای پیدا کنند عذاب کشیده و به ستوه می آیند. با وجود همه تلاش های بی وقفه اعضای خانواده، عضو معتاد همچنان به رفتار های آزار دهنده خود ادامه می دهد و آنها نیز برای حفظ آبروی خانواده تلاش می کنند تا مسائل و مشکلات را از دید سایرین پنهان کنند. ۳. انکار و شرمندگی در بسیاری از موارد معتاد بودن یکی از افراد خانواده باعث سرافکندگی، شرمساری و از بین رفتن آبروی آن خانواده تلقی می شود. هنوز هم بسیاری از مردم اعتیاد را یک مشکل اخلاقی به حساب آورده و آن را موجب سرافکندگی و ضعف خانواده می دانند. بسیاری از اعضای خانواده فرد معتاد نمی دانند که اعتیاد در اصل یک بیماری است و به همین دلیل اطلاعی از راه و روش درمان و بهبودی از آن نیز ندارند. افراد خانواده یک معتاد دچار انواع احساسات ناخوشایند و آزار دهنده می شوند که یکی از عمده ترین آنها احساس شرمندگی است. آنها به جای این که واقعیت ها را درباره اعتیاد عزیزشان بپذیرند به انکار کردن اعتیاد و مشکلاتی که برای خانواده ایجاد کرده است متوسل می شوند. انکار کردن یا نادیده گرفتن حقایق، معمولاً نوعی وسیله دفاعی غیر ارادی و روشی است که افراد برای حفظ کانون خانواده و مخفی نگه داشتن اعتیاد یکی از اعضای خود به آن متوسل می شوند. ۴. اضطراب و تشویش زندگی در کنار یک فرد معتاد بسیار اضطراب آور است. اعضای خانواده نمی دانند که شخص معتاد هر لحظه چه رفتاری از خود نشان خواهد داد. ممکن است فرد معتاد در حالت نشئگی به شخصی بسیار خشن و خطرناک تبدیل شود که همه از او ترسیده و فرار کنند، و لحظه ای بعد مجددا به انسانی آرام و خوش اخلاق مبدل شود. به علت ماهیت بیماری اعتیاد، بیشتر معتادان افرادی غیر قابل اعتماد، خشمگین، فریبکار و حیله گر می شوند و در واقع ثبات شخصیت و ثبات اخلاقی ندارند و اعضای خانواده نمی دانند که چگونه باید با وی رفتار کرده و کنار بیایند. به همین دلیل اعضای خانواده فرد معتاد بیشتر اوقات در حالت سردرگمی، اضطراب و شرایطی جنون آمیز زندگی می کنند. هنگامی که فرد معتاد برای خرید مواد به دزدی و خلاف دست می زند، زمانی که به علت نشئگی دچار حادثه می شود، و وقتی که رفتارهای خشن در پیش می گیرد و با دیگران و اعضای خانواده خود کتک کاری می کند، اعضای خانواده و نزدیکان او هستند که از روی دلسوزی و یا حفظ آبرو، اقدام به نجات او می کنند. فرد معتادی که در دنیای توهم و خيال سیر می کند به هیچ وجه متوجه رفتارهای مخرب و معتاد گونه خود نیست و بیشتر اوقات این اعضای خانواده او هستند که با اضطراب و تشویش فراوان، ناچار به کنارآمدن با واقعیت های ناشی از بیماری اعتیاد بوده و در نتیجه همواره در رنج و عذاب به سر ببرند. باقر رمزی افتاده بپا خاسته
|