نقد ادبی )7(خاتون خزانی اثر : فاطمه توکلی خورشید، خاموش و خسته/ بر خطوطِ مایل و سرد/ مدارِ خالیِ خود را خمود/تا شکوهِ خشکِ درختم/در آخرین خاکسپاریِ خویش/ برگِ سیلی خورِ بادش را با خشمِ شکسته یِ باران /برگونه یِ تکیده یِ این شیشه/ بخار شود .../شاید به سرخیِ اناری ترکیده،/قلبی خراشیده در سینه داشتم/با دانه هایی رو و مختصر/ زخمی و محتضر .../که با خنجری بی خیال/به خاک و خون می خست/زمینِ زیرِ پایش را .../"آسمان خدایِ" زمینی/اندک ، مدارایی/خاتونِ خزانیِ خوابت را/به دنیا بر نمی خورد اگر /لبخنده ای حسنِ ختامِ نگاهت باشد .../ در بند اول نشانه ها به خوبی یکدیگر را پوشش می دهند از خورشید تا باران شیشه وبخار / حرکت تصویری آرام تری نیز در همین قسمت قابل دریافت است این حرکت از " برگ سیلی خورده " شروع می شود در ادامه با اینگونه از تصاویر شتاب می گیرد "خنجر بی خیال " و زمین زیر پایش / این منطق تصویری تا پایان خط عمودی را به خوبی ترسیم می کند در بند دوم رنگ استعاری سرخ از خورشید خاموش وخسته وجه شبه قلب خونین وانار ترکیده ضمانت ارتباط عمودی متن به علاوه ی بار مفاهیم است دانه های رو برای انار تصویری زیباست نیز ترکیب های "خاتون خزانی خوابت " اضافه ی تصویری دارد بر کلام مرجع :" خاتون غرفه های نگارین خواب ها " حسین منزوی " ماند دانه های روو در انار از کلام مرجع " من اناری را می کنم دانه / و به خود می گویم / کاشکی این مردم دانه های دلشان پیدا بود / سهراب " که دانه های در حال احتضار و ادامه تصاویری که در متن نقش بسته اند تصاویری بر ساخته مستقل و منحصر در این متن می سازد محمد یزدانی جندقی
|